کلمه جو
صفحه اصلی

magnetite


معنی : اهن مغناطیسی، کلوخه طبیعی اهن
معانی دیگر : ماگنتیت (اکسید آهن به فرمول fe3o4 که نوعی سنگ آهن سیاه است و اگر خاصیت مغناطیسی داشته باشد به آن می گویند: lodestone)، کلوخه طبیعی اهن بفرمول fe3o4

انگلیسی به فارسی

اهن مغناطیسی، (معدن) کلوخه طبیعی اهن به فرمول: Fe 3 O 4


مگنتیت، اهن مغناطیسی، کلوخه طبیعی اهن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a black, naturally occurring oxide of iron that is attracted to magnets and is important commercially as a source of iron.

• black iron oxide mineral that is an important ore of iron

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ماگنتیت (اکسید آهن به فرمول Fe3O4 که نوعی سنگ آهن سیاه است و اگر خاصیت مغناطیسی داشته باشد به آن می گویند: lodestone)
[خاک شناسی] ماگنتایت

مترادف و متضاد

اهن مغناطیسی (اسم)
magnetite

کلوخه طبیعی اهن (اسم)
magnetite

جملات نمونه

1. Ferric iron in the form of magnetite is abundant, and metal is completely absent.
[ترجمه ترگمان]آهن ferric به شکل مگنتیت فراوان است و فلز به طور کامل وجود ندارد
[ترجمه گوگل]آهن آهن به شکل مگنتیت فراوان است و فلز به طور کامل وجود ندارد

2. The iron minerals hematite and magnetite have high densities be-cause of the high atomic weight of iron.
[ترجمه ترگمان]کانی های آهن دار مانند مگنتیت و مگنتیت دارای چگالی بالایی از وزن اتمی بالایی آهن هستند
[ترجمه گوگل]هماتیت آهن و مواد مغناطیسی دارای تراکم بالا هستند که باعث افزایش وزن اتمی آهن می شوند

3. This allowed the scientists to image the magnetite chains without destroying them.
[ترجمه ترگمان]این کار به دانشمندان اجازه داد تا زنجیره ای magnetite را بدون از بین بردن آن ها تصویر کنند
[ترجمه گوگل]این امر دانشمندان را قادر ساخت تا زنجیره های مگنتیت را بدون تخریب آنها تصویر نمایند

4. The magnetite in our brains can a detectable fingerprint.
[ترجمه ترگمان]مگنتیت در مغز ما اثر انگشت قابل شناسایی است
[ترجمه گوگل]مغناطیس در مغز ما یک اثر انگشت قابل تشخیص است

5. This paper reports a single-step synthesis of monodisperse magnetite nanoparticles with particle size of 8 nm.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سنتز تک مرحله ای نانوذرات مگنتیت monodisperse با اندازه ذره ۸ نانومتر گزارش می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سنتز تک مرحله ای از نانوذرات مگنتیت منودیسپرس با اندازه ذرات 8 نانومتر را گزارش می دهد

6. This approach provides a facile route to prepare magnetite nanoparticles.
[ترجمه ترگمان]این روش یک مسیر آسان برای آماده سازی نانوذرات مگنتیت فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این روش یک مسیر آسان برای تهیه نانوذرات مگنتیت را فراهم می کند

7. Oleic acid-coated magnetite has been encapsulated in biocompatible magnetic nanoparticles (MNP) by a simple emulsion evaporation method.
[ترجمه ترگمان]نانوذرات مغناطیسی پوشیده شده با اسید Oleic در نانوذرات مغناطیسی biocompatible (MNP)توسط یک روش تبخیر ساده امولسیون تثبیت شده است
[ترجمه گوگل]مگنتیت پوشش داده شده با اسید اولئیک در نانوذرات مغناطیسی زیست سازگار (MNP) با روش ساده تبخیر امولسیونی کپسول شده است

8. When the magnetite suspension solution was used as catalyst, crystalline bamboo-structured CNTs were obtained. Y junction CNTs were also obtained under ambient condition.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که محلول سوسپانسیون مگنتیت به عنوان کاتالیزور مورد استفاده قرار گرفت، CNT ها با ساختار بامبو به دست آمدند CNT های اتصال Y نیز تحت شرایط محیطی به دست آمده اند
[ترجمه گوگل]هنگامی که محلول سوسپانسی مگنتیت به عنوان کاتالیزور مورد استفاده قرار گرفت، CNTs با ساختار بامبو کریستالی به دست آمد یون اتصالات CN نیز تحت شرایط محیطی بدست آمد

9. The domestic ores are fine magnetite concentrate, the imported ores mainly are hematite sinter fines.
[ترجمه ترگمان]سنگ ¬ های داخلی کنسانتره ¬ های مگنتیت خوبی هستند، سنگ های معدنی وارداتی عمدتا hematite sinter هستند
[ترجمه گوگل]سنگ معدن داخلی منگنیت خوب است، سنگ های وارداتی عمدتا جریمه سنگ آهک است

10. They have just found a magnetite in this region.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط یک مگنتیت را در این منطقه یافته اند
[ترجمه گوگل]آنها فقط یک مگنتیت در این منطقه پیدا کرده اند

11. The oxidation mechanism of Jidong magnetite pellets was studied.
[ترجمه ترگمان]در ادامه، مکانیزم اکسیداسیون متشکل از نمونه های مگنتیت و مگنتیت مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مکانیزم اکسیداسیون گلوله های مگنتیت جیدونگ مورد مطالعه قرار گرفت

12. They focused on two minerals, magnetite and siderite, that can provide a bellwether of the CO2 concentrations in the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر روی دو ماده معدنی، مگنتیت و siderite متمرکز شده اند که می توانند غلظت CO۲ در اتمسفر را فراهم کنند
[ترجمه گوگل]آنها روی دو ماده معدنی، مگنتیت و سیدیته متمرکز شدند که می تواند موجب افزایش غلظت CO2 در اتمسفر شود

13. During metamorphization the siderite is transformed into magnetite under the action of high temperature and high pressure, while other Fe-bearing carbonate rocks are changed in to skarns.
[ترجمه ترگمان]در طول metamorphization، siderite تحت فشار بالا و فشار بالا به مگنتیت تبدیل می شود، در حالی که دیگر صخره های کربنات که دارای آهن کربنات هستند به skarns تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]در طول متامورفیزیک، سیدریت به علت دمای بالا و فشار بالا به مگنتیت تبدیل می شود، در حالی که دیگر سنگ های کربنات آهن، به اسکارن ها تغییر می کنند

14. Iron ores of greatest economic interest contain magnetite and hematite.
[ترجمه ترگمان]ores آهن بیش ترین بهره اقتصادی حاوی مگنتیت و هماتیت می باشد
[ترجمه گوگل]سنگ آهن بزرگترین منافع اقتصادی شامل مگنتیت و هماتیت است


کلمات دیگر: