کلمه جو
صفحه اصلی

wastage


معنی : کاهش، ضایعات، اتلاف، تضییع، تفریط کاری
معانی دیگر : اسراف، هرزگساری، نفله سازی، هدردهی، بر باد دهی، تبست ها، تباهان، تباهش

انگلیسی به فارسی

تفریط کاری، کاهش، ضایعات، تضییع، اتلاف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: loss through wear, deterioration, destruction, erosion, or the like.

(2) تعریف: anything wasted or lost through waste.

- the wastage of war
[ترجمه ترگمان] هدر رفتن جنگ
[ترجمه گوگل] هدر رفتن جنگ

• decay, deterioration; wasting; lessening; waste
wastage of something is a waste of it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کسر و کمبود و ضایعات
[شیمی] ضایعات
[پلیمر] ضایعات

مترادف و متضاد

کاهش (اسم)
decrease, abatement, reduction, decline, decrement, diminution, disparagement, detraction, rebate, wastage, devaluation, downturn, subtraction

ضایعات (اسم)
decrement, waste, garble, losses, damages, wastage

اتلاف (اسم)
loss, waste, destruction, wastage, dissipation, wreckage

تضییع (اسم)
wastage

تفریط کاری (اسم)
wastage

جملات نمونه

1. You must allow for five per cent wastage in transit.
[ترجمه ترگمان]شما باید در هنگام انتقال ۵ درصد کاهش داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما باید برای حمل و نقل 5 درصد تلفات را مجاز کنید

2. Voluntary redundancies and natural wastage will cut staff numbers to the required level.
[ترجمه ترگمان]افزونگی داوطلبانه و ضایعات طبیعی تعداد پرسنل را به سطح مورد نیاز کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هدررفت داوطلبانه و تلفات طبیعی باعث کاهش تعداد کارکنان به سطح مورد نیاز می شود

3. Wastage was no doubt a necessary consequence of war.
[ترجمه ترگمان]شکی نبود که در نتیجه جنگ اهمیت لازم را داشت
[ترجمه گوگل]تردید بدون تردید یک نتیجه ضروری جنگ بود

4. British universities have very little wastage and their graduates are good.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه های بریتانیا دارای ضایعات بسیار کمی هستند و فارغ التحصیلان آن ها خوب هستند
[ترجمه گوگل]دانشگاه های بریتانیا از بین رفته اند و فارغ التحصیلان آنها خوب هستند

5. The wastage rates on the degree courses are a cause for concern.
[ترجمه ترگمان]میزان ضایعات در دوره های درجه یک دلیل نگرانی است
[ترجمه گوگل]میزان تلفات در دوره های آموزشی باعث نگرانی می شود

6. He ruminated on the terrible wastage that typified American life.
[ترجمه ترگمان]او به ضایعات مهیب زندگی آمریکایی فکر کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی زباله های وحشتناکی که زندگی آمریکایی را نشان می داد، حیرت زده شد

7. The retailer has to absorb the cost of wastage.
[ترجمه ترگمان]خرده فروش باید هزینه ضایعات را جذب کند
[ترجمه گوگل]خرده فروش باید هزینۀ هدر رفتن را جذب کند

8. Patients need exercise to prevent muscle wastage.
[ترجمه ترگمان]بیماران برای جلوگیری از wastage ماهیچه ها به ورزش نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بیماران به منظور جلوگیری از عضله، نیاز به ورزش دارند

9. Savings will be made through natural wastage. There will be no job losses.
[ترجمه ترگمان]میزان پس انداز از طریق ضایعات طبیعی جبران خواهد شد هیچ تلفات شغلی وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]پس اندازها از بین خواهد رفت هیچ زیانی شغلی وجود نخواهد داشت

10. Always allow for some wastage when ordering building materials.
[ترجمه ترگمان]همیشه در هنگام سفارش مصالح ساختمانی، مقداری ضایعات فراهم کنید
[ترجمه گوگل]هنگام سفارش مصالح ساختمانی، همیشه برای صرفه جویی در هزینه ها وقت بگذارید

11. Water companies have got to cut down on wastage.
[ترجمه ترگمان]شرکت های آب باید ضایعات را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]شرکت های آب باید هزینه های خود را کاهش دهند

12. There is little wastage from a lean cut of meat.
[ترجمه ترگمان]ضایعات کوچکی از برش ضعیف گوشت وجود دارد
[ترجمه گوگل]از کم چرب گوشت کم است

13. There was a lot of wastage and many wrong decisions were hastily taken.
[ترجمه ترگمان]کلی از تصمیمات اشتباه گرفته شده و تصمیمات اشتباه گرفته شد
[ترجمه گوگل]خیلی زود از بین رفت و بسیاری از تصمیمات اشتباه گرفته شد

14. This can lead to bodily weakness and muscle wastage.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به ضعف بدنی و ضایعات عضلانی شود
[ترجمه گوگل]این می تواند منجر به ضعف بدنی و عضله شود

15. There is a natural wastage of at least five percent on any diet.
[ترجمه ترگمان]در هر رژیم غذایی، یک wastage طبیعی در حداقل پنج درصد وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ریزش طبیعی در هر رژیم حداقل پنج درصد وجود دارد

پیشنهاد کاربران

هدر دادن


کلمات دیگر: