1. You must allow for five per cent wastage in transit.
[ترجمه ترگمان]شما باید در هنگام انتقال ۵ درصد کاهش داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما باید برای حمل و نقل 5 درصد تلفات را مجاز کنید
2. Voluntary redundancies and natural wastage will cut staff numbers to the required level.
[ترجمه ترگمان]افزونگی داوطلبانه و ضایعات طبیعی تعداد پرسنل را به سطح مورد نیاز کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هدررفت داوطلبانه و تلفات طبیعی باعث کاهش تعداد کارکنان به سطح مورد نیاز می شود
3. Wastage was no doubt a necessary consequence of war.
[ترجمه ترگمان]شکی نبود که در نتیجه جنگ اهمیت لازم را داشت
[ترجمه گوگل]تردید بدون تردید یک نتیجه ضروری جنگ بود
4. British universities have very little wastage and their graduates are good.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه های بریتانیا دارای ضایعات بسیار کمی هستند و فارغ التحصیلان آن ها خوب هستند
[ترجمه گوگل]دانشگاه های بریتانیا از بین رفته اند و فارغ التحصیلان آنها خوب هستند
5. The wastage rates on the degree courses are a cause for concern.
[ترجمه ترگمان]میزان ضایعات در دوره های درجه یک دلیل نگرانی است
[ترجمه گوگل]میزان تلفات در دوره های آموزشی باعث نگرانی می شود
6. He ruminated on the terrible wastage that typified American life.
[ترجمه ترگمان]او به ضایعات مهیب زندگی آمریکایی فکر کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی زباله های وحشتناکی که زندگی آمریکایی را نشان می داد، حیرت زده شد
7. The retailer has to absorb the cost of wastage.
[ترجمه ترگمان]خرده فروش باید هزینه ضایعات را جذب کند
[ترجمه گوگل]خرده فروش باید هزینۀ هدر رفتن را جذب کند
8. Patients need exercise to prevent muscle wastage.
[ترجمه ترگمان]بیماران برای جلوگیری از wastage ماهیچه ها به ورزش نیاز دارند
[ترجمه گوگل]بیماران به منظور جلوگیری از عضله، نیاز به ورزش دارند
9. Savings will be made through natural wastage. There will be no job losses.
[ترجمه ترگمان]میزان پس انداز از طریق ضایعات طبیعی جبران خواهد شد هیچ تلفات شغلی وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]پس اندازها از بین خواهد رفت هیچ زیانی شغلی وجود نخواهد داشت
10. Always allow for some wastage when ordering building materials.
[ترجمه ترگمان]همیشه در هنگام سفارش مصالح ساختمانی، مقداری ضایعات فراهم کنید
[ترجمه گوگل]هنگام سفارش مصالح ساختمانی، همیشه برای صرفه جویی در هزینه ها وقت بگذارید
11. Water companies have got to cut down on wastage.
[ترجمه ترگمان]شرکت های آب باید ضایعات را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]شرکت های آب باید هزینه های خود را کاهش دهند
12. There is little wastage from a lean cut of meat.
[ترجمه ترگمان]ضایعات کوچکی از برش ضعیف گوشت وجود دارد
[ترجمه گوگل]از کم چرب گوشت کم است
13. There was a lot of wastage and many wrong decisions were hastily taken.
[ترجمه ترگمان]کلی از تصمیمات اشتباه گرفته شده و تصمیمات اشتباه گرفته شد
[ترجمه گوگل]خیلی زود از بین رفت و بسیاری از تصمیمات اشتباه گرفته شد
14. This can lead to bodily weakness and muscle wastage.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به ضعف بدنی و ضایعات عضلانی شود
[ترجمه گوگل]این می تواند منجر به ضعف بدنی و عضله شود
15. There is a natural wastage of at least five percent on any diet.
[ترجمه ترگمان]در هر رژیم غذایی، یک wastage طبیعی در حداقل پنج درصد وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ریزش طبیعی در هر رژیم حداقل پنج درصد وجود دارد