1. uncertainty shrouds the identity of the corpse
غباری از ابهام هویت آن نعش را پوشانده است.
2. the uncertainty about the date of ferdowsi's birth
محرز نبودن تاریخ تولد فردوسی
3. a zone of uncertainty and hesitation
دامنه ی عدم اطمینان و تردید
4. her look implied uncertainty and angst
نگاهش حاکی از تردید و بیم بود.
5. her promise settled my uncertainty
قول او تردید مرا برطرف کرد.
6. she was distracted by the uncertainty of her future
نامعلومی آینده اش او را پریشان خاطر می کرد.
7. Times of great change are also times of uncertainty.
[ترجمه ترگمان]زمان های تغییر بزرگ نیز زمان عدم قطعیت هستند
[ترجمه گوگل]زمان تغییر بزرگ نیز زمان عدم اطمینان است
8. Her comments will add to the uncertainty of the situation.
[ترجمه ترگمان]نظرات او به عدم قطعیت این وضعیت می افزاید
[ترجمه گوگل]نظرات او به عدم اطمینان وضعیت اضافه می کند
9. There is considerable uncertainty about the company's future.
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان قابل توجهی در مورد آینده شرکت وجود دارد
[ترجمه گوگل]عدم اطمینان قابل توجهی در مورد آینده این شرکت وجود دارد
10. Is there any uncertainty at all about the way she died?
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی در مورد نحوه مرگ اون وجود داره؟
[ترجمه گوگل]آیا در مورد نحوه مرگ او هیچ ابهامی وجود ندارد؟
11. It was a time of terrible uncertainty.
[ترجمه ترگمان]زمان تردید وحشتناکی بود
[ترجمه گوگل]این زمان ناامنی وحشتناک بود
12. After six weeks of uncertainty, the strain was beginning to take its toll.
[ترجمه ترگمان]پس از شش هفته عدم قطعیت، این نژاد شروع به برداشتن عوارض خود کرد
[ترجمه گوگل]بعد از شش هفته عدم اطمینان، فشار وارد شد
13. Nothing is ever decided, and all the uncertainty is very bad for staff morale.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز قطعی نیست، و همه این عدم قطعیت برای روحیه کارکنان بسیار بد است
[ترجمه گوگل]هیچ چیز تا به حال تصمیم نگرفته است، و تمام عدم اطمینان برای روحیه کارکنان بسیار بد است
14. Around every corner lurked doubt and uncertainty.
[ترجمه ترگمان]در هر گوشه شک و تردید نهفته بود
[ترجمه گوگل]در اطراف هر گوشه، شک و تردید وجود داشت
15. Uncertainty again hangs over the project.
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان دوباره روی پروژه متوقف می شود
[ترجمه گوگل]عدم اطمینان دوباره بر روی پروژه آویزان است
16. The policy changes have caused great uncertainty for the workforce.
[ترجمه ترگمان]تغییرات سیاستی باعث عدم اطمینان زیاد برای نیروی کار شده است
[ترجمه گوگل]تغییرات سیاست باعث عدم اطمینان زیادی برای نیروی کار شده است