کلمه جو
صفحه اصلی

quantum theory


(فیزیک) نگره ی کوانتوم، نظریه ی کوانتوم، نگره ی چنده

انگلیسی به فارسی

(فیزیک) نگرهی کوانتوم، نظریه‌ی کوانتوم، نگرهی چنده


نظریه کوانتوم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a theory in physics that energy radiates or is absorbed in discontinuous quantities, each a multiple of indivisible units or quanta.

• basic modern theory of physics that energy is transferred in pulsations

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نظریه کوانتومی
[برق و الکترونیک] نظریه کوانتوم نظریه ای که بر مبنای آن اتمها یا مولکولها انرژِی را با فرایند مرحله مقداری انرژِی که کوانتوم نامیده می شود . گسیل یا جذب می شود . کوانتوم نور یا تابشهای دیگر، فوتون است . انرژی فوتون برابر است با حاصلضرب بسامد تابش بر حسب هرتز در ثابت پلانک (6/62 ضربدر 10 به توان -27 ergs) . - نظریه کوانتمی

جملات نمونه

1. Laing rejected classical psychoanalysis just as quantum theory rejected classical physics.
[ترجمه ترگمان]Laing، همان طور که نظریه کوانتومی فیزیک کلاسیک را رد کرد، روان کاوی کلاسیک را رد کرد
[ترجمه گوگل]لاینگ روانکاوی کلاسیک را رد کرد، درست همانطور که نظریه کوانتومی فیزیک کلاسیک را رد کرد

2. According to quantum theory, elementary particles do not really exist until an intelligent observer measures them.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه کوانتومی، ذرات ابتدایی تا زمانی که یک ناظر هوشمند آن ها را اندازه گیری می کند وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با توجه به نظریه کوانتوم، ذرات ابتدایی واقعا وجود ندارد تا یک ناظر هوشمند آنها را اندازه گیری کند

3. It is essential for quantum theory that it should be able to annex to itself the triumphs of its predecessor.
[ترجمه ترگمان]برای نظریه کوانتومی ضروری است که بتواند به خودی خود پیروزی های قبلی خود را ضمیمه کند
[ترجمه گوگل]برای تئوری کوانتومی ضروری است که باید بتواند پیروزی سلف خود را به خود اختصاص دهد

4. Might not some essential aspects of quantum theory also be playing crucial roles in the physics that underlies our thought processes?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است برخی جنبه های اساسی نظریه کوانتوم نقش حیاتی در فیزیک که زیربنای فرآیندهای فکری ما است ایفا کند؟
[ترجمه گوگل]آیا برخی از جنبه های اساسی تئوری کوانتومی نیز نقش مهمی را در فیزیک ایفا می کنند که فرآیندهای تفکر ما را پایه ریزی می کند؟

5. This is a profound question, and present-day quantum theory does not really provide us with a satisfying answer.
[ترجمه ترگمان]این یک سوال عمیق است، و نظریه کوانتوم امروز واقعا به ما پاسخ رضایت بخشی نمی دهد
[ترجمه گوگل]این یک سوال عمیق است، و نظریه کوانتومی در حال حاضر واقعا پاسخی رضایت بخش را ارائه نمی دهد

6. One has to use a quantum theory of gravity to understand how the universe began.
[ترجمه ترگمان]انسان باید از نظریه کوانتوم جاذبه برای درک چگونگی آغاز جهان استفاده کند
[ترجمه گوگل]برای درک اینکه جهان چگونه آغاز شد، باید از یک نظریه کوانتومی گرانش استفاده کرد

7. We can not nibble at quantum theory.
[ترجمه ترگمان] ما نمی تونیم نظریه کوانتوم رو گاز بگیریم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم در نظریه کوانتومی ببینی

8. New books and revised editions on the quantum theory of atoms and molecules continue to appear.
[ترجمه ترگمان]کتاب های جدید و نسخه های تجدید نظر در نظریه کوانتومی اتم ها و مولکول ها به ظاهر خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]کتاب های جدید و نسخه های تجدید نظر شده در نظریه کوانتومی اتم ها و مولکول ها همچنان به نظر می رسد

9. Using quantum theory to understand gravity makes as much sense as trying solve a crossword puzzle with the key to your door.
[ترجمه ترگمان]استفاده از نظریه کوانتوم برای درک جاذبه به اندازه تلاش برای حل یک جدول با کلید به در شما، منطقی است
[ترجمه گوگل]با استفاده از تئوری کوانتومی برای درک گرانش، به معنای تلاش برای حل پازل جدول کلمات متقاطع با کلید به درون شماست

10. Unlike relativity theory, quantum theory is beginning to have a really significant impact on technology.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف نظریه نسبیت، نظریه کوانتومی تاثیر بسیار قابل توجهی بر فن آوری دارد
[ترجمه گوگل]بر خلاف نظریه نسبیت، تئوری کوانتومی شروع به تأثیر بسیار مهمی در تکنولوژی می کند

11. However, in quantum theory, anything that is not actually forbidden can and will happen.
[ترجمه ترگمان]اما در نظریه کوانتوم هر چیزی که واقعا حرام نباشد می تواند اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]با این حال، در نظریه کوانتوم، هر چیزی که واقعا ممنوع نیست، می تواند و اتفاق خواهد افتاد

12. So one has to use a quantum theory of gravity to discuss the very early stages of the universe.
[ترجمه ترگمان]بنابراین باید از نظریه کوانتوم جاذبه برای بحث در مورد مراحل اولیه جهان استفاده کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین باید از نظر سنجی کوانتومی گرانش برای بحث در مورد مراحل بسیار اولیه جهان استفاده شود

13. The first derives from the quantum theory.
[ترجمه ترگمان]اولی برگرفته از نظریه کوانتوم است
[ترجمه گوگل]اولین نتیجه حاصل از نظریه کوانتومی است

14. Nevertheless he remained highly sceptical of quantum theory.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، او به شدت به نظریه کوانتوم بدبین بود
[ترجمه گوگل]با این وجود او به شدت تردید نسبت به نظریه کوانتومی داشت

15. We must face the problems of quantum theory later!
[ترجمه ترگمان]ما باید بعدا با مشکلات تئوری کوانتوم مواجه شویم!
[ترجمه گوگل]ما باید بعد از مسائل نظریه کوانتومی روبرو شویم!


کلمات دیگر: