1. small fault
عیب کوچک
2. the fault lies at his door
تقصیر متوجه ی اوست.
3. the fault rests with him
تقصیر از اوست (متوجه اوست).
4. at fault (or in fault)
1- تقصیرکار،مقصر،گناهکار،رمژکدار،مانیدکار
5. find fault (with)
عیبجویی کردن،خرده گیری کردن،خرده گرفتن،ایراد گرفتن،عیب یافتن
6. . . . his fault andvirtues are hidden
. . . . عیب و هنرش نهفته باشد
7. a grave fault
عیب بسیار بد
8. a grievous fault
عیب بزرگ
9. you can't fault the weather for the accident
تقصیر این حادثه را نمی توان به گردن هوای بد انداخت.
10. for (the) fault of
(مهجور) به واسطه ی فقدان،در فقدان،به خاطر کم داشت
11. to a fault
زیاده،زیادی،بحد افراط،بیش از حد
12. it is his fault entirely
تنها تقصیر اوست.
13. it is his fault that they are late
دیر آمدن آنها به خاطر اوست.
14. she admitted her fault
تقصیر خود را قبول کرد.
15. there is a fault in the engine
موتور عیب دارد.
16. it is not my fault
تقصیر من نیست.
17. in effect, it is everyone's fault
در واقع تقصیر به گردن همه است.
18. she is cautious to a fault
او بیش از حد محتاط است.
19. she is always trying to find fault with me
او همیشه می کوشد از من ایراد بگیرد.
20. ahmad's representations that it was the other driver's fault
اظهار احمد مبنی براینکه تقصیر از راننده ی دیگر بود
21. i have to find out who is at fault
باید بفهمم تقصیرکار کیست.
22. her arguments were logical and it was hard to fault them
استدلال های او منطقی بودند و خرده گیری از آنها سخت بود.
23. she retorted that it was i who was truly at fault
او در جواب گفت که مقصر واقعی من بوده ام.
24. Hunger finds no fault with the cookery.
[ترجمه ترگمان]گرسنگی هیچ عیب و ایرادی در آشپزی پیدا نمی کند
[ترجمه گوگل]گرسنگی هیچ گناهی با آشپزی پیدا نمی کند
25. The fault of the horse is put on the saddle.
[ترجمه ترگمان]تقصیر اسب روی زین است
[ترجمه گوگل]گسل اسب روی زین قرار گرفته است
26. A fault confessed is half redressed.
[ترجمه ترگمان]خطایی که به آن اعتراف کرد نیمی از گناه است
[ترجمه گوگل]گناه اعتراف شده نصف شده است
27. A willful fault has no excuse and deserves no pardon.
[ترجمه ترگمان]هیچ عیب و ایرادی در کار نیست و سزاوار بخشش نیست
[ترجمه گوگل]گناه آگاهانه بهانه ای ندارد و سزاوار است عفو نکند
28. Who broke the cup? It's my fault, I dropped it.
[ترجمه ترگمان]کی جام رو شکونده؟ تقصیر من است، من آن را انداختم
[ترجمه گوگل]چه کسی فنجان را شکست؟ این تقصیر من است، من آن را کاهش دادم
29. 'It's all your fault!' he retorted.
[ترجمه ترگمان]همه اش تقصیر توست! او جواب داد:
[ترجمه گوگل]'همش تقصیرتوست!' او پاسخ داد
30. If a politician transgresses, that is not the fault of the media.
[ترجمه ترگمان]اگر یک سیاست مدار مخالف باشد، این تقصیر رسانه ها نیست
[ترجمه گوگل]اگر یک سیاستمدار ناسازگار باشد، این تقصیر رسانه نیست