کلمه جو
صفحه اصلی

impermeable


معنی : نشت ناپذیر
معانی دیگر : رسوخ ناپذیر (توسط آب)، ناتراوا، امپرمابل، نفوذ ناپذیر (رجوع شود به: impentrable)

انگلیسی به فارسی

نشت ناپذیر


غیر قابل نفوذ، نشت ناپذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: impermeably (adv.), impermeability (n.), impermeableness (n.)
• : تعریف: not permitting passage or penetration.
متضاد: permeable, porous
مشابه: impenetrable, proof, repellent

- An umbrella must be made of fabric impermeable by water.
[ترجمه ترگمان] یک چتر باید از پارچه نفوذناپذیر به وسیله آب ساخته شود
[ترجمه گوگل] چتر باید پارچه ای با آب ناپذیر ساخته شود

• not permeable, impassable; not allowing the passage of fluid (physics)
something that is impermeable will not allow fluid to pass through it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] ناتراوا
[عمران و معماری] ناتراوا - آببند - نفوذ ناپذیر - غیر قابل نفوذ
[برق و الکترونیک] غیر قابل نفوذ
[زمین شناسی] نفوذ ناپذیر، سنگ یا رسوبی است که اجازه عبور آب را نمی دهد.
[نساجی] ضریب نفوذناپذیری
[ریاضیات] ناتراوا، غیر قابل نفوذ
[نفت] بستر ناتراوا
[پلیمر] ناتراوا
[آب و خاک] نفوذ ناپذیر

مترادف و متضاد

نشت ناپذیر (صفت)
impermeable

impenetrable


Synonyms: airtight, dense, hermetic, impassable, impervious, leak-proof, nonporous, sealed, waterproof, water-resistant, watertight


جملات نمونه

1. an impermeable coat
پالتو بارانی،پالتو امپرمابل

2. No paint is impermeable to water vapour.
[ترجمه ترگمان]رنگ در بخار آب نفوذ ناپذیر است
[ترجمه گوگل]هیچ رنگی برای بخار آب نشتی نیست

3. The canoe is made from an impermeable wood.
[ترجمه ترگمان]قایق از یک جنگل نشت ناپذیر ساخته شده است
[ترجمه گوگل]قایق رانی از یک چوب غیر قابل نفوذ ساخته شده است

4. These and similar rocks are impermeable.
[ترجمه ترگمان]این سنگ ها و صخره های مشابه نفوذ ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]این سنگ ها و سنگ های مشابه نیز غیر قابل نفوذ هستند

5. Incidentally, cavity wall insulation should be impermeable to water vapour, or interstitial condensation can occur.
[ترجمه ترگمان]ضمنا عایق بندی دیوار حفره باید به بخار آب نفوذ ناپذیر و یا چگالش میان بافتی ممکن باشد رخ دهد
[ترجمه گوگل]در ضمن، عایق دیوار حفره باید به بخار آب غوطه ور شود، یا می تواند فشرده سازی بینابینی رخ دهد

6. The layer of clay acts as an impermeable barrier against some chemicals.
[ترجمه ترگمان]لایه خاک رس به عنوان مانع نفوذ ناپذیر در مقابل برخی مواد شیمیایی عمل می کند
[ترجمه گوگل]لایه خاک رس به عنوان یک مانع غیر قابل نفوذ در برابر برخی از مواد شیمیایی عمل می کند

7. Kim created an impermeable and absolutist state that many have compared to a religious cult.
[ترجمه ترگمان]کیم وضعیت نفوذ ناپذیر و حکومت مطلقه را ایجاد کرد که بسیاری از آن ها با یک فرقه مذهبی مقایسه شده اند
[ترجمه گوگل]کیم یک دولت غریب و مطلق را ایجاد کرد که بسیاری از آنها با یک فرقه مذهبی مقایسه کرده اند

8. With its steep sides, flat impermeable rock floor and narrow bottle-neck shape, it was an ideal site for a reservoir.
[ترجمه ترگمان]با دیواره های پرشیب، کف سنگی نفوذ ناپذیر و شکل بطری تنگ، این یک مکان ایده آل برای یک مخزن بود
[ترجمه گوگل]با جبهه شیب دار، کف سنگی نفوذ ناپذیر و باریک بطری گردن، این یک سایت ایده آل برای مخزن بود

9. Water cannot easily flow in these impermeable rocks.
[ترجمه ترگمان]آب به آسانی نمی تواند در این سنگ ها نفوذ ناپذیر جریان پیدا کند
[ترجمه گوگل]آب نمی تواند به راحتی در این سنگ های نفوذ ناپذیر جریان یابد

10. He surrounded himself with an impermeable wall of secretaries, personal assistants and yes - men.
[ترجمه ترگمان]او خود را با دیواری نامریی کننده از منشی ها و دستیاران شخصی و مردان بله احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]او خود را با یک دیوار غیر قابل نفوذ از منشی ها، دستیار شخصی و بله - مردان احاطه کرده است

11. That makes them water - impermeable, adding a huge amount of buoyancy.
[ترجمه ترگمان]این کار آن ها را آب و نفوذ ناپذیر می سازد و مقدار زیادی از شناوری را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود آنها آب - غیر قابل نفوذ، اضافه کردن مقدار زیادی از شناوری

12. Fluid pressure, flux, leaky and impermeable boundary conditions may be prescribed.
[ترجمه ترگمان]فشار سیال، شار، نشتی و شرایط مرزی نفوذ ناپذیر ممکن است تجویز شود
[ترجمه گوگل]فشار مایع، جریان، شرایط مرزی نشتی و غیر قابل نفوذ ممکن است تجویز شود

13. The impermeable layer has aged, we must find someone to repair it.
[ترجمه ترگمان]لایه نفوذ ناپذیر سن دارد، ما باید کسی را پیدا کنیم که آن را تعمیر کند
[ترجمه گوگل]لایه نفوذ ناپذیر است، ما باید کسی را پیدا کنیم تا آن را تعمیر کنیم

14. The impermeable wall which is rational designed will improve the seepage state of levee projects effectively.
[ترجمه ترگمان]دیواره نفوذ ناپذیر که به گونه ای طراحی شده است، وضعیت نفوذ پروژه های دیواره را به طور موثر بهبود خواهد بخشید
[ترجمه گوگل]دیوار غیر قابل نفوذ که منطقی طراحی شده است، موجب بهبود وضعیت نفوذ پروژه های levee می شود

15. Particularly, the solution for impermeable silt-layer can be used to describe the tidal fluctuation in a confined aquifer under a tidal river separated by an impermeable layer.
[ترجمه ترگمان]به خصوص، محلول برای لایه های نفوذ ناپذیر می تواند برای توصیف نوسانات جزر و مد در یک aquifer محدود تحت یک رودخانه جذر و مدی که توسط یک لایه نفوذ ناپذیر از هم جدا شده است، استفاده شود
[ترجمه گوگل]به طور خاص، راه حل برای لایه ناهموار لایه ای می تواند برای توصیف نوسان های جزر و مدی در یک آبخوان محدود در زیر رودخانه جزر و مدی توسط یک لایه غیر قابل نفوذ استفاده شود

an impermeable coat

پالتو بارانی، پالتو امپرمابل



کلمات دیگر: