کلمه جو
صفحه اصلی

galling


معنی : سوزان، ازار دهنده
معانی دیگر : پوست رفتگی آور، موجب زخم (در اثر اصطکاک با چیزی زبر و سخت)، رنجه آور، آزارنده، سوزآور

انگلیسی به فارسی

خالی کردن، ازار دهنده، سوزان


ازار دهنده، سوزان


انگلیسی به انگلیسی

• hurtful, causing bitterness and resentment; irritating, annoying

دیکشنری تخصصی

[نفت] خوردگی

مترادف و متضاد

سوزان (صفت)
alight, ablaze, burning, scorching, ardent, galling, scathing, torrid, afire, aflame, fervid, inflaming

ازار دهنده (صفت)
galling, irritating, nettlesome, pestiferous, worrisome

very upsetting


Synonyms: acid, afflictive, aggravating, annoying, bitter, bothersome, distasteful, exasperating, grievous, harassing, humiliating, irksome, irritating, nettlesome, painful, plaguing, provoking, rankling, unpalatable, vexatious, vexing


Antonyms: cheering, comforting, pleasing, satisfying, soothing, wonderful


جملات نمونه

1. It was galling to have to apologize to a man she hated.
[ترجمه ترگمان]برای عذرخواهی از مردی که از او نفرت داشت ناچار بود عذرخواهی کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شد که به مردی که از او نفرت داشت عذرخواهی کند

2. It was especially galling to be criticised by this scoundrel.
[ترجمه ترگمان]به ویژه برای انتقاد از این پست فطرت دشوار بود
[ترجمه گوگل]این به خصوص طاقت فرسا بود که توسط این ناامیدی مورد انتقاد قرار گیرد

3. The most galling thing is that the guy who got promoted is less qualified than me.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین چیز این است که فردی که ترفیع یافته است کم تر از من صلاحیت دارد
[ترجمه گوگل]بدترین چیز این است که مردی که ارتقا داده شده کمتر از من صلاحیت دارد

4. It was galling to have to apologize to a man she detested.
[ترجمه ترگمان]ناچار بود از مردی عذرخواهی کند که از آن نفرت داشت
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که به مردی که از آن متنفر است عذرخواهی کند

5. The lack of a running game was particularly galling to the Jaguars.
[ترجمه ترگمان]فقدان یک بازی در حال اجرا به ویژه برای the آزاردهنده بود
[ترجمه گوگل]فقدان یک بازی در حال اجرا به خصوص Jaguars دلگرم کننده بود

6. The solution was galling to the purists: time limits.
[ترجمه ترگمان]این راه حل برای the ها آزاردهنده بود: محدودیت های زمانی
[ترجمه گوگل]راه حل این بود که به purists: محدودیت زمانی

7. It was galling to her to observe his change in demeanour.
[ترجمه ترگمان]برای او ناگوار بود که تغییر قیافه او را زیر نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]به او دلگرم بود تا تغییرات خود را در رفتار انجام دهد

8. My new hobby is particularly galling to my lovely wife, Ana.
[ترجمه ترگمان]سرگرمی جدید من به ویژه برای زن دوست داشتنی من، آنا، آزاردهنده است
[ترجمه گوگل]سرگرمی جدید من مخصوصا به همسر دوست داشتنی من آنا خوش گذشت

9. He says he finds it's galling that that animals have suffered and they need not have.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که متوجه می شود که این موضوع آزاردهنده است که حیوانات آسیب دیده اند و نیازی به آن ندارند
[ترجمه گوگل]او می گوید که او می داند که حیوانات رنج می برند و نیازی نیست

10. It's always galling when people blame the victim for being careless.
[ترجمه ترگمان]همیشه آزاردهنده است که مردم قربانی را برای بی دقتی مقصر می دانند
[ترجمه گوگل]وقتی مردم قربانی را برای بی دقتی سرزنش می کنند، همیشه دلسرد می شوند

11. It was just too galling, seeing him all dressed up for some one else.
[ترجمه ترگمان]خیلی آزار دهنده بود که او را برای یک نفر دیگر آماده کرده بود
[ترجمه گوگل]فقط خیلی دلم برات تنگ شده بود، اونو دیدم همه چیز رو برای بعضی چیزا پوشانده بودم

12. It must be all the more galling, therefore, to see pregnant mainlanders rushing in.
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، باید خیلی آزاردهنده باشد که mainlanders را ببینم که عجله دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین باید همه چیز را باهوش تر ببینیم، تا شاهزاده خانمهای باردار را در آغوش بگیریم

13. The insolence in the fellow's eye was galling.
[ترجمه ترگمان]این گستاخی در چشمان مرد آزاردهنده بود
[ترجمه گوگل]ناراحتی در چشم همسرش بود

14. The secular talk of the worldly-minded was galling to me, and I would look wistfully to the day when my own beloved companions would come.
[ترجمه ترگمان]سخنان سکولار افکار دنیوی برای من آزاردهنده بود، و با حسرت به روزی که همراهان محبوب من می آمدند، نگاه می کردم
[ترجمه گوگل]سخن سکولار از دنیویان، به من دلگرم بود، و من به طرز وحشیانه نگاه می کردم تا روزی که همراهان عزیزم می آمدند

پیشنهاد کاربران

بَر هَم سایی، در اصطلاح مکانیک و در بیان تماس دوقطعه ی ساینده روی هم

پدیدهٔ گالینگ ( به انگلیسی: Galling ) نوعی از سایش بین دو سطح است که از چسبندگی بین دو سطح ایجاد می شود.

galling ( خوردگی )
واژه مصوب: پوست رفتگی
تعریف: نوعی رفتگی به صورت کندگی ( seizing ) یا پاره شدگی ( tearing ) که در نتیجۀ اصطکاک یا جوش سرد دو سطحِ درتماس ایجاد می شود


کلمات دیگر: