کلمه جو
صفحه اصلی

wave guide


(فیزیک) موج بر، هادی موج

انگلیسی به فارسی

راهنمای موج


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a piece of hollow metal tubing used for the conduction or directional transmission of microwaves.

• device used to conduct and direct microwaves

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] موج بر
[زمین شناسی] موج بر - ناحیه ای، معمولاً یک لایه، در جو، اقیانوس یا سنگ کره که تمایل به فرستادن یا انتقال انرژی لرزه ای دارد.
[پلیمر] موج رسان
[برق و الکترونیک] موجبر لوله فلزی استوانه ای یا مستطیلی که دارای سطح مقطع از پیش تعیین شده است و به طور خاص برای هدایت امواج الکترومغناطیس بسامد بالا از داخل آن طراحی شده است.

جملات نمونه

1. A schematic diagram of an optical waveguide with a surface-immobilised antibody, designed for the competitive immunoassay of an antigen.
[ترجمه ترگمان]دیاگرام شماتیک یک موجبر نوری با آنتی بادی immobilised سطح، برای immunoassay رقابتی یک آنتی ژن طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک نمودار مدار یک موجبر نوری با یک آنتیبادی immobilized سطح، طراحی شده برای آزمایش ایمنی رقابت آنتی ژن

2. The opto- galvanic effect (OGE) of COwaveguide laser, and COwaveguide laser stabilized by OGE and tuned by the compound cavity were investigated.
[ترجمه ترگمان]اثر opto - galvanic (OGE)از لیزر COwaveguide و لیزر COwaveguide توسط OGE و تنظیم شده توسط محفظه ترکیب مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر Opto-galvanic (OGE) لیزر COwaveguid و لیزر COwaveguid تثبیت شده توسط OGE و تنظیم شده توسط حفره مرکب مورد بررسی قرار گرفت

3. The cutoff wavelength of ridge waveguide is very closed to the ridge position. It can be changed by changing the ridge position.
[ترجمه ترگمان]طول موج خاموشی هادی موج بر روی صخره خیلی بسته به نظر می رسد این می تواند با تغییر موضع ridge تغییر کند
[ترجمه گوگل]طول موج برشی موجبر ریج بسیار بسته به موقعیت ریه است این را می توان با تغییر موقعیت گودال تغییر داد

4. The waveguide propagation condition and analytical methods are deduced from Maxwell's equations.
[ترجمه ترگمان]شرایط انتشار موج بر هادی و روش های تحلیلی از معادلات ماکسول استنتاج شده است
[ترجمه گوگل]شرایط انتشار موجبر و روش های تحلیلی از معادلات ماکسول استخراج شده است

5. The reflection and transmission of coaxial waveguide partially filled with chiral media were solved by a method which combined the multimode network theory with a rigorous mode matching procedure.
[ترجمه ترگمان]بازتاب و انتقال موجبر coaxial تا حدی با استفاده از یک روش حل شد که نظریه شبکه multimode را با یک رویه تطبیق حالت سخت ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]انعکاس و انتقال موجبر کواکسیال که به طور جزئی با رسانه های کریل پر شده بود، توسط یک روش که تئوری شبکه چند منظوره را با یک روش تطبیق حالت دقیق ترکیب کرد، حل شد

6. The optical waveguide ring resonator is the key sensing unit of the resonator integrated-optic gyro. Its finesse determines the measuring accuracy of the gyro.
[ترجمه ترگمان]تشدیدگر نوری حلقوی نوری، واحد سنجش کلیدی ژیروسکوپ نوری integrated - نوری است finesse آن دقت اندازه گیری ژیرو را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]تلسکوپ حلقه موج موجز واحد واحد سنجش سنجی ژیروسکوپ مجتمع رزوناتور است Finesse آن دقیق اندازه گیری ژیروسکوپ را تعیین می کند

7. Secondly, dual- or tri-bend rectangular waveguide transmission line was designed to realize the transmission of TE01 mode, without stimulating higher order modes.
[ترجمه ترگمان]دوم، خط انتقال موجبر مستطیلی یا سه جانبه برای تشخیص انتقال حالت TE۰۱ بدون تحریک حالت های مرتبه بالاتر طراحی شد
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، خط انتقال موجبندی دوگانه یا سه لایه مستطیلی به منظور تحقق انتقال حالت TE01، بدون تحریک حالت های مرتبه بالاتر طراحی شد

8. The frequency band gaps of one-dimensional comb-like waveguide photonic crystals were investigated.
[ترجمه ترگمان]شکاف های باند فرکانس از کریستال های فوتونی یک بعدی - مانند کریستال های فوتونی دو بعدی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]شکافهای باند فرکانس یک کریستال فوتونی با موج شبیه شبیه شبیه سازی شده مورد بررسی قرار گرفت

9. Compare to the normal rectangular waveguide, ridge waveguide has the character of broader bandwidth, smaller dimension, lower equivalent characteristic impedance, etc.
[ترجمه ترگمان]مقایسه با موجبر مستطیلی معمول، موجبر ridge دارای ویژگی پهنای باند وسیع، بعد کوچک تر، امپدانس مشخصه معادل پایین تر و غیره است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با موجبر معمولی مستطیلی، موجبریه رشته دارای ویژگی پهنای باند وسیعتر، ابعاد کوچکتر، امپدانس مشخصه معادل پایینتر و غیره است

10. Optical effects in intersectional silicon waveguide switch are investigated by using beam propagation method.
[ترجمه ترگمان]تاثیرات نوری در سوییچ موج بر روی موجبر intersectional با استفاده از روش انتشار پرتو بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]اثرات نوری در سوئیچ موجبر سیلیکونی میانسانی با استفاده از روش انتشار پرتو مورد بررسی قرار گرفته است

11. Mircrostrip and waveguide are two important kinds of microwave transmission line which are widely used in microwave area.
[ترجمه ترگمان]Mircrostrip و موجبر دو نوع مهم از خطوط انتقال مایکروویو هستند که به طور گسترده در حوزه مایکروویو استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]Mircrostrip و موجبر دو نوع مهم از خط انتقال مایکروویو است که به طور گسترده ای در منطقه مایکروویو استفاده می شود

12. An asymmetric ridge waveguide slot array is a novel linear array radiating element for phased array antenna.
[ترجمه ترگمان]آرایه بازتابی نامتقارن یک آرایه خطی با آرایه خطی جدید برای آنتن های آرایه فازی است
[ترجمه گوگل]یک آرایه شکاف موجبر نامتقارن یک عنصر تابشی جدید آرایه خطی برای آنتن آرایه فازی است

13. However, the drawback of the rectangular waveguide ferrite circulator lies in the integration difficulty with other planar circuits, which restrict its applications in HMIC and MMIC.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عیب فریت فریت (circulator circulator)به سختی در مشکل ادغام با مدارهای مسطح دیگر قرار دارد که کاربردهای آن را در HMIC و MMIC محدود می سازد
[ترجمه گوگل]با این حال، ضعف فرکانس موجبر موج مستطیل در پیچیدگی ادغام با دیگر مدارهای مسطح است که کاربردهای آن را در HMIC و MMIC محدود می کند

14. Design of a microwave rectangular waveguide diplexer for LMDS is presented.
[ترجمه ترگمان]طراحی یک موجبر مستطیلی مستطیلی برای diplexer برای LMDS ارایه شده است
[ترجمه گوگل]طراحی یک دیافراگم موجک مایکروویو مستطیلی برای LMDS ارائه شده است

15. Nowadays the ions with energies of several MeV are often implanted into the optical materials to form waveguide structures of several microns beneath the surface of the sample.
[ترجمه ترگمان]امروزه یون ها با انرژی های چند MeV اغلب در مواد نوری پیوند می خورند تا ساختارهای موجبر چند میکرون را زیر سطح نمونه شکل دهند
[ترجمه گوگل]امروزه یون هایی با انرژی چند MeV اغلب در مواد نوری به کار می روند تا ساختارهای موجوئید را در عرض چند میکرون در زیر سطح نمونه تشکیل دهند

پیشنهاد کاربران

موج بر


کلمات دیگر: