کلمه جو
صفحه اصلی

ventilator


معنی : بادگیر، هواکش، بادزن
معانی دیگر : هوارسان، وزانگر، دستگاه وزانش، بادآور، دستگاه تهویه

انگلیسی به فارسی

دستگاه تهویه، هواکش، بادزن، بادگیر


تهویه، هواکش، دستگاه تهویه، بادگیر، بادزن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: something that ventilates, esp. a device that expels foul air and draws in clean, fresh air.

• fan, device which circulates the air; machine which helps a person breathe, respirator
a ventilator is a machine that helps people breathe when they cannot breathe naturally, for example because they are very ill or have been seriously injured.
a ventilator is a device which lets fresh air into a room or building and lets stale air out.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] هواکش
[عمران و معماری] تهویه ساز - بادبزن - هواکش
[مهندسی گاز] هواکش، دستگاه تهویه هوا
[زمین شناسی] هواکش،دستگاه تهویه، ونتیلاتور - برای به جریان انداختن هوا در داخل لوله تهویه درانتهای لوله یک بادبزن نصب می کنند و به وسیله آن هوا را به حرکت در می آورند.بادبزنهای مخصوص تهویه تونلها از نظر نیروی محرکه به دونوع موتور هوای فشرده وب رقی تقسیم می شوند.
[نساجی] هواکش
[معدن] بادبزن (تهویه)

مترادف و متضاد

بادگیر (اسم)
air pocket, louver, funnel, ventilator, airhole, louvre

هواکش (اسم)
ventilator, aspirator

بادزن (اسم)
ventilator, fan

جملات نمونه

1. He stuffed the ventilator shafts up to stop the smoke from entering his room.
[ترجمه ترگمان]او دستگاه تهویه را بالا برد تا دود را از داخل اتاق بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او شفت های تهویه را برای جلوگیری از ورود دود به اتاقش پر کرد

2. He was put on a ventilator but died two hours later.
[ترجمه ترگمان]او به دستگاه تنفس وصل شد اما دو ساعت بعد فوت کرد
[ترجمه گوگل]او روی یک تهویه گذاشته شد اما دو ساعت بعد فوت کرد

3. He was put on a ventilator.
[ترجمه ترگمان]اون دستگاه تنفس مصنوعی رو نصب کرده بود
[ترجمه گوگل]او بر روی یک فن قرار گرفت

4. Once the ventilator shaft became blocked, the warehouse quickly filled with fumes.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دستگاه تنفس مسدود شد، انبار به سرعت پر از دود شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شفت تهویه مسدود شد، انبار به سرعت با گازهای خرد شده پر شده است

5. After death, a machine called a ventilator keeps the blood circulating until the organs are removed.
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ، دستگاهی به نام دستگاه تنفس، خون را در گردش نگه می دارد تا اینکه اعضا منتقل شوند
[ترجمه گوگل]پس از مرگ، یک دستگاه به نام یک فن نگه می دارد که خون را به گردش می گذارد تا اندام ها برداشته شوند

6. There is no doubt that the ventilator may be turned off when in fact, the patient is already dead.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که دستگاه تنفس زمانی خاموش می شود که در واقع بیمار مرده است
[ترجمه گوگل]شکی نیست که ممکن است هنگامی که در واقع بیمار مرده باشد، ممکن است خاموش شود

7. Kelsey spent five weeks on a ventilator and still needed extra oxygen until last week.
[ترجمه ترگمان]Kelsey پنج هفته را در دستگاه تنفس گذراند و هنوز به اکسیژن اضافی تا هفته گذشته نیاز داشت
[ترجمه گوگل]Kelsey پنج هفته را در یک ونتیلاتور گذراند و تا هفته گذشته هنوز نیاز به اکسیژن اضافی داشت

8. Miss T. was put on a ventilator and paralysing drugs were administered.
[ترجمه ترگمان] \"خانم\" تی به دستگاه تنفس مصنوعی و paralysing تزریق شده بود
[ترجمه گوگل]خانم T به طرف تهویه قرار داده شد و داروهای فلج کننده تزریق شد

9. He stayed on a ventilator but died after surviving for just 14 hours.
[ترجمه ترگمان]او در یک دستگاه تنفس توقف کرد اما بعد از اینکه به مدت ۱۴ ساعت زنده ماند، فوت کرد
[ترجمه گوگل]او در تهویه ایستاده بود، اما پس از زنده ماندن فقط 14 ساعت درگذشت

10. The ventilator, improved and updated, is now standard equipment in most operating theatres around the world.
[ترجمه ترگمان]دستگاه تنفس، بهبود یافته و به روز رسانی شده، اکنون تجهیزات استاندارد در اغلب سالن های نمایش در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]تهویه، بهبود یافته و به روز شده است، در حال حاضر تجهیزات استاندارد در اکثر تئاترهای عامل در سراسر جهان است

11. He was taken off the ventilator, although he still had the tracheostomy and a catheter for his urine.
[ترجمه ترگمان]او دستگاه تنفس مصنوعی را از دستگاه تهویه خارج کرده بود، با این که او هنوز the و سوند ادرار برای ادرار داشت
[ترجمه گوگل]او از طرف تهویه خارج شد، اگر چه هنوز تراکئوستومی و یک کاتتر برای ادرار داشت

12. Ventilator chimneys sprouting on the roofs of his Barcelona apartments resemble a collection of mounted life forms from an alien planet.
[ترجمه ترگمان]دودکش های بلندی که روی سقف آپارتمان های بارسلونا وجود دارند، شبیه به مجموعه ای از فرم های زندگی سوار شده از یک سیاره بیگانه هستند
[ترجمه گوگل]دودکش های تهویه ای بر روی سقف آپارتمان بارسلونا خود، مجموعه ای از اشکال زندگی مجهز از یک سیاره بیگانه است

13. She will remain on a ventilator for several days and will then require months of surgery and post-operative care.
[ترجمه ترگمان]او چندین روز در دستگاه تنفس خواهد ماند و پس از آن نیازمند ماه ها جراحی و مراقبت بعد از عمل خواهد بود
[ترجمه گوگل]او برای چند روز باقی خواهد ماند و سپس چند ماه پس از عمل جراحی و مراقبت بعد از عمل نیاز خواهد داشت

14. Here, the patient, though chronically dependent on the ventilator is a conscious, sentient person.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، بیمار، اگرچه به دستگاه تنفس وابسته است، یک فرد آگاه و حساس است
[ترجمه گوگل]در اینجا، بیمار، هرچند به طور متناوب وابسته به دستگاه تهویه، یک فرد آگاه و ذهنی است

پیشنهاد کاربران

دستگاه تنفس مصنوعی

تهویه

ventilator
واژه ای ایرانوویچی یا هندو اروپایی است :
ventilator : vent - il - a - tor
ven / vent = پَن در پَنکه و پَنجره و پَنام ( ماسک ) به مینه باد و دَم و فَس ( نَفَس ) که وات " v " به وات " پ" دگریده شده است .
il - = پسوند : - آل پارسی در پوشال یا - ایل در بَندیل
a - = میانوند
tor - = پسوند نام ساز : - تار پارسی در کفتار ، پرستار. . .
با نِگَرِش به پارسی امروز واژه های پیش نهادی :
پَنِشگَر ، پَنانه ، پَنه ، پَنگَر، پَنال ، پَنیل ، پَنتار، ( پَنکه ) . . .

دستگاه کمک تنفسی

دمنده

《 ( د ) ستگاه ( ت ) نفس ( م ) صنوعی = دِتِم. 》
یا
《 ( د ) ستگاه ( ک ) مک ( ت ) نفسی = دِکِت》


کلمات دیگر: