کلمه جو
صفحه اصلی

scattering


معنی : پراکندگی، تفرق
معانی دیگر : پراکنده، متفرق، پخش و پلا، (به ویژه رای انتخابات) متشتت، (فیزیک) پراکندگی، پرافکنی، پراکنده سازی، پراکنش، پخش سازی، تشتت

انگلیسی به فارسی

پراکندگی، تفرق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: going in many different directions; separating.

- We tried to stop the scattering marbles.
[ترجمه ترگمان] سعی کردیم تیله ها را متوقف کنیم
[ترجمه گوگل] ما سعی کردیم تبلت های پراکنده را متوقف کنیم

(2) تعریف: placed or happening at different locations in no particular order.
اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of one that scatters.
مشابه: sprinkle

(2) تعریف: a small, dispersed amount.
مشابه: sprinkle

- a scattering of clouds
[ترجمه ترگمان] ابری از ابرها پراکنده شد
[ترجمه گوگل] پراکندگی ابرها

• dispersal; act of sprinkling; something that is dispersed or sprinkled; small quantity; process by which energy is dispersed as it passes through a medium (physics)
dispersing, spreading, distributing
a scattering of things is a number of them spread over a large area; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] پراکندگی
[برق و الکترونیک] پراکندگی 1. تغییر جهت ذره یا فوتون به دلیل برخورد آن با ذره یا سیستم دیگر 2. پخش شدن امواج آکوستیکی به دلیل عدم یکنواختی محیط انتقال 3. پخش شدن امواج الکترومغناطیس به صورت تصادفی با جرمهای هوا در اتمسفر بالاتر، که امکان دریافت، انها به صورت انتشار پراکنده در مسافت دور فراهم می کند . آن را پراکندگی رادیویی نیز می نامند . - پراکندگی
[ریاضیات] پراکندگی

مترادف و متضاد

پراکندگی (اسم)
scissoring, dissipation, diaspora, scattering, dispersion, dispersal

تفرق (اسم)
scattering, dispersion

جملات نمونه

scattering cross section

مقطع پرافکنی


1. scattering cross section
مقطع پرافکنی

2. scattering shots
تیراندازی های پراکنده

3. scattering votes
آرای متشتت

4. incoherent scattering
(شیمی) پراکندگی ناهمدوس

5. I send my miss to the scattering stars and wish you a sweet dream under the light shedding through your window.
[ترجمه ترگمان]دلم برای ستاره ها تنگ می شود و آرزو می کنم که ای کاش یک خواب شیرین زیر نور چراغ های شما می بینم
[ترجمه گوگل]من دلم را به ستاره های پراکنده ارسال می کنم و از طریق پنجره شما آرام شیرین را آرزو می کنم

6. The farmers are scattering seed.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان بذر افشانی می کنند
[ترجمه گوگل]کشاورزان پراکنده اند

7. The farmers were scattering seeds on the fields.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان بذر را در مزارع پخش می کردند
[ترجمه گوگل]کشاورزان دانه های پراکنده در مزارع داشتند

8. The child flew into a rage and began scattering its toys about.
[ترجمه ترگمان]کودک خشمگین شد و اسباب بازی خود را پراکنده ساخت
[ترجمه گوگل]کودک به خشم رفت و شروع به پاشیدن اسباب بازی هایش کرد

9. He began by scattering seed and putting in plants.
[ترجمه ترگمان]او شروع به پخش بذر و کاشتن گیاهان کرد
[ترجمه گوگل]او با پراکنده شدن دانه و قرار دادن در گیاهان آغاز شد

10. A rocky coast, a scattering of wild islands.
[ترجمه ترگمان]یک ساحل سنگی، یک پراکنده از جزایر وحشی
[ترجمه گوگل]یک ساحل سنگی، پراکنده از جزایر وحشی است

11. This frequently necessitated the redistribution and scattering of men who formerly worked in one department and under one roof.
[ترجمه ترگمان]این امر اغلب مستلزم توزیع مجدد و پراکندگی افرادی بود که قبلا در یک بخش و زیر یک سقف کار می کردند
[ترجمه گوگل]این اغلب نیاز به توزیع مجدد و پراکندگی مردان بود که قبلا در یک بخش و تحت یک سقف کار میکردند

12. Scattering earth was blasted out into the Rabbit Grounds, and the thudding noises rolled through the air.
[ترجمه ترگمان]زمین یخ زده بود و صدای تنفس در فضا می پیچید
[ترجمه گوگل]زمین پراکنده به داخل زمین خرگوش منفجر شد و صداهای رعد و برق از طریق هوا ریخته شد

13. However a small scattering of calibrated stations could provide an interesting and potentially significant source of scientific date on radio propagation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پراکندگی کوچکی از ایستگاه های کالیبراسیون می تواند یک منبع جالب و بالقوه قابل توجه از تاریخ علمی را برای انتشار رادیویی فراهم کند
[ترجمه گوگل]با این حال پراکندگی کوچکی از ایستگاه های کالیبراسیون می تواند منبع جالب و بالقوه قابل توجهی از تاریخ علمی در انتشار رادیویی باشد

14. The degree of scattering is affected by the distance traversed through the atmosphere, called the atmospheric path length.
[ترجمه ترگمان]درجه پراکندگی متاثر از مسافت پیموده شده بین اتمسفر به نام طول مسیر جوی است
[ترجمه گوگل]درجه پراکندگی تحت تاثیر فاصله بین اتمسفر قرار گرفته و طول مسیر اتمسفر نامیده می شود

15. The random scattering of seeds, and how much worse, of human souls, appalled her.
[ترجمه ترگمان]رشته های تصادفی بذر، و چقدر بدتر از روح انسان، او را وحشت زده کرده بود
[ترجمه گوگل]پراکندگی تصادفی بذرها و چقدر بدتر از روح انسان، او را متعجب کرد

scattering shots

تیراندازی‌های پراکنده


scattering votes

آرای متشتت


پیشنهاد کاربران

scattering ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: پراکندگی
تعریف: افت نشانک/ سیگنال براثر بی‏نظمی هایی که در محیط انتقال وجود دارد|||متـ . پراکنش


کلمات دیگر: