کلمه جو
صفحه اصلی

bailing

انگلیسی به فارسی

وفاداری، بامانت سپردن، کفیل گرفتن، بقید کفیل ازاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• process of scooping water from a boat

دیکشنری تخصصی

[نفت] لای کشی
[آب و خاک] بسته بندی کردن

جملات نمونه

1. Partners are bailing out of our company.
[ترجمه ترگمان] همکارم داره از شرکت ما بیرون می ره
[ترجمه گوگل]همکاران ما از شرکت ما سرپیچی می کنند

2. The boat's sinking! Start bailing quickly!
[ترجمه ترگمان]قایق غرق می شود! ! سریع بریز بیرون
[ترجمه گوگل]غرق شدن قایق! شروع به واهمه کردن سریع!

3. They started bailing the boat out.
[ترجمه ترگمان] اونا شروع کردن به بیرون انداختن قایق
[ترجمه گوگل]آنها قایق را از قایق خارج کردند

4. Ways to end a discount include bailing out, by merging with an open-end fund, or liquidating.
[ترجمه ترگمان]راه هایی برای پایان دادن به تخفیف شامل کمک مالی به بیرون، با ادغام با یک صندوق باز یا از بین رفتن است
[ترجمه گوگل]راه هایی برای پایان دادن به تخفیف عبارتند از وثیقه، با ادغام با یک صندوق باز و یا انحلال

5. The magistrates, bailing Raper until March 30 for probation officer's reports, warned him to stay away from the Archdeacon.
[ترجمه ترگمان]قضات حاضر که از ۳۰ مارس تا ۳۰ مارس به جرم آزادی مشروط کار می کردند به او هشدار دادند که از سرش ماس دور بماند
[ترجمه گوگل]مأموران پلیس، تا 30 مارس برای گزارش افسران پرونده، به وی هشدار دادند تا از طرف اسکندیکون دور بمانند

6. They are bailing out the cutter.
[ترجمه ترگمان]اونا دارن the رو بیرون می زنن
[ترجمه گوگل]آنها بریده بریده اند

7. Both fountains were going furiously and both pumps bailing with might and main.
[ترجمه ترگمان]هر دو چشمه به سرعت پیش می رفتند و هر دو تلمبه می زدند و هر دو تلمبه می زدند
[ترجمه گوگل]هر دو چشمه به طرز وحشیانه ای می چرخیدند و هر دو پمپ ها با قدرت و اصلی می تازیدند

8. And so the government stepped in - bailing them out and taking over their operations.
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب دولت آن ها را بیرون کرد و عملیات آن ها را انجام داد
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب دولت به راه افتاد و آنها را بیرون راند و عملیات خود را انجام دادند

9. The government cannot go on bailing out lame ducks much longer.
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند بیشتر از این اردک ها را بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]دولت نمیتواند از اردکهای لاغر خیلی طول بکشد

10. The mechanical sand - bailing technology makes sand - washing operation more efficient.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی مکانیکی، عملیات شستشوی شن را کارآمدتر می سازد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی شن و ماسه مکانیکی عملیات شستشوی شن و ماسه را کارآمدتر می کند

11. Learn about bailing a candy cane glass ornament when making hand-blown glass ornaments for Christmas in this free holiday video.
[ترجمه ترگمان]زمانی که برای کریسمس در این ویدیو تعطیلات مجانی، زیورآلات شیشه ای در دست ساخت برای کریسمس یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]هنگام ساخت دکوراسیون شیشه ای دست کریستال در این فیلم ویدئویی تعطیلات، اطلاعاتی در مورد تزیین شیشه ی عینک تار می اندازید

12. Sanjiaocheng Ming monuments, red trench Bailing Temple, and Temple Ruins.
[ترجمه ترگمان]بنای تاریخی Sanjiaocheng مینگ، trench سرخ، معبد و معبد Ruins
[ترجمه گوگل]سنگسارهای Sanjiaocheng Ming، معبد معبد قرمز ترنچ، و خرابه های معبد

13. From Arab Spring protests to China bailing out Europe's markets to a U. S. presidential candidate suggesting it's treasonous for the Federal Reserve to do its job, the world really is upside down.
[ترجمه ترگمان]از اعتراضات بهاره عرب به چین، بازارهای اروپا را به زیر یو یو سوق می دهد اس کاندیدای ریاست جمهوری که پیشنهاد می کند برای بانک مرکزی انتخابات کار خود را انجام دهد، جهان واقعا وارونه است
[ترجمه گوگل]از اعتراضات بهار عربی به چین از بازار اروپا به عنوان یک کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا ابراز خشنودی کرد و این نشان می دهد که کار فدرال رزرو برای آمریکا بسیار خطرناک است

14. Both men were kept busy bailing out the rowboat after it began to leak.
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد، پس از آن که شروع به سوراخ کردن قایق کردند، هر دو مشغول بیرون ریختن قایق بودند
[ترجمه گوگل]پس از آنکه نشت کرد، هر دو مرد با مشغول نگه داشتن کشتی قایقرانی مشغول بودند

15. And so the government stabtu in - bailing them and taking over their operations.
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب دولت آن ها را نجات داد و عملیات های خود را انجام داد
[ترجمه گوگل]و به همین ترتیب دولت دولت را در رعایت آنها و اجرای عملیات خود رها می کند


کلمات دیگر: