کلمه جو
صفحه اصلی

immersion


معنی : غسل، غوطه وری
معانی دیگر : (در آبگونه) فرو روی، زیرآب رفتگی، آب فرویی، غسل ارتماسی، ارتماس

انگلیسی به فارسی

غوطه وری، غسل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of immersing or being immersed, or the condition of being immersed.
مشابه: preoccupation

(2) تعریف: baptism by submerging a person's entire body in water.

• submersion, act of covering with a liquid; baptism; state of being engrossed in some activity, absorption; ingress, eclipse (astronomy)

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] غوطه وری - شناوری
[نساجی] غوطه وری - فرو بری - غوطه ور سازی
[ریاضیات] فروبری، غوطه وری، غوطه ور
[نفت] غوطه وری

مترادف و متضاد

غسل (اسم)
ablution, wash, dip, immersion, soaking

غوطه وری (اسم)
immersion, diving, plunging

جملات نمونه

1. the immersion of his hand in the icy water made him shudder
فرو بردن دستش در آب یخ،او را به لرزه انداخت.

2. Immersion in cold water resulted in rapid loss of heat.
[ترجمه ترگمان]آب سرد در آب سرد منجر به از دست رفتن سریع گرما شد
[ترجمه گوگل]غوطه ور شدن در آب سرد منجر به از دست رفتن سریع حرارت شد

3. The wood had become swollen from prolonged immersion.
[ترجمه ترگمان]چوب از غوطه وری طولانی متورم شده بود
[ترجمه گوگل]چوب از غوطه ور شدن طولانی متورم شده است

4. There are also special timers for single-element immersion heaters.
[ترجمه ترگمان]همچنین تایمر مخصوص برای گرم کن های مخصوص تک عنصر وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین تایمر ویژه برای بخاری های تک نفره وجود دارد

5. A timer can be fitted to an immersion heater so that it comes on at specified times of the day.
[ترجمه ترگمان]یک تایمر می تواند برای یک گرم کن در زمان مشخص شده نصب شود تا در زمان مشخص شده در روز روشن شود
[ترجمه گوگل]یک تایمر را می توان به بخاری غوطه وری به طوری که آن را در زمان مشخص شده در روز می آید

6. Was this the kind of total immersion in another person which Mortimer Harrison had undergone, in his unhealthy infatuation with her?
[ترجمه ترگمان]آیا این نوع تجمع در شخص دیگری بود که دکتر مورتیمر در عشق unhealthy نسبت به او متحمل شده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این نوع غوطه ور شدن کامل در شخص دیگری بود که مورتیمر هریسون تحت تاثیر قرار گرفت، در نگرانی های ناسالم با او؟

7. Contrary to expectations, immersion in water results in very high prolonged uptake, without equilibrium after many years.
[ترجمه ترگمان]برخلاف انتظارات، غوطه وری در آب در جذب بسیار بالا، بدون تعادل بعد از چندین سال، منجر می شود
[ترجمه گوگل]بر خلاف انتظارات، غوطه وری در آب باعث جذب طولانی مدت و بدون تعادل پس از سال ها می شود

8. I used my handy immersion blender, being careful to leave some chunks intact.
[ترجمه ترگمان]از مخلوط کن handy استفاده کردم و مراقب بودم که بعضی از تکه های بزرگ را دست نخورده باقی بگذارم
[ترجمه گوگل]من از مخلوط کن کننده یک غوطه وری دستی خودم استفاده کردم، مراقب بود که برخی از قطعات را دست نخورده باقی بگذارم

9. Don't fit an immersion heater boss to an indirect self-priming cylinder.
[ترجمه ترگمان]با یک محفظه خلا در یک سیلندر خود آماده سازی غیر مستقیم جا به جا نشود
[ترجمه گوگل]یک سرنشین بخاری غوطه وری را به یک سیلندر غیر خودیاری غیر مستقیم متصل نکنید

10. Kerosene immersion heaters were supposed to keep the water boiling to sterilize our mess gear.
[ترجمه ترگمان]نفتی نفتی نفتی باید آب جوش را نگه دارند تا لوازم mess را پر کنند
[ترجمه گوگل]اجاق گاز بخاری نفتی باید جوش آب را به منظور استریل کردن ظروف غذای ما نگه داشته شود

11. The Dear Deceit explores the consequences of our immersion in this type of fictional convention.
[ترجمه ترگمان]فریب عزیز نتایج of ما در این نوع از کنوانسیون خیالی را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]فریب عزیز، پیامدهای غرق شدن ما در این نوع کنوانسیون داستانی را بررسی می کند

12. Immersion heater spanner Electric immersion heaters fit into a large screwed boss on the top or side of a hot water cylinder.
[ترجمه ترگمان]Immersion گرم کن الکتریکی به صورت heaters در قسمت فوقانی یا پهلوی یک سیلندر آب داغ نصب می شوند
[ترجمه گوگل]پنل خورشیدی غوطه وری بخاری های غوطه وری الکتریکی به یک رئیس بزرگ پیچ در بالای یک یا یک سیلندر آب گرم مناسب است

13. You can hire the correct immersion heater spanner, but their cheapness probably makes buying one a better answer.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید عبارت صحیح را با استفاده از آچار گرم کن مناسب استخدام کنید، اما به احتمال زیاد cheapness آن ها را به یک جواب بهتر تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]شما می توانید دکمه های صحیح غوطه وری بخرید، اما ارزان بودن آنها احتمالا یک پاسخ بهتر را خریداری می کند

14. The Celtic Church apparently deemed one immersion sufficient, while Rome demanded three.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا کلیسای سلتیک در آن زمان که رم سه نفر را تقاضا کرده بود، یک غوطه وری کافی تلقی می شد
[ترجمه گوگل]ظاهرا کلیسای سلتیک کماکان یک غوطه وری را در نظر داشت، در حالی که رم خواست سه نفر را داشته باشد

The immersion of his hand in the icy water made him shudder.

فرو بردن دستش در آب یخ، او را به لرزه انداخت.


پیشنهاد کاربران

روانشناسی:تکنیک غرقه سازی

استغراق

غسل، غوطه وری

مشغولیت ( فکری یا ذهنی )
درگیری
اشتغال به کاری داشتن
پر کردن/بودن وقت

برنامه های یادگیری زبان از طریق زندگی در کشور و خانواده ای که به آن زبان صحبت می کنند.

( در کشاورزی ) غرقاب کردن یا غرقاب شدن هم معنی میده

تمام وقت

غوطه وری ؛ درگیری ( کاری )

# immersion in cold water
# his long immersion in politics


کلمات دیگر: