کلمه جو
صفحه اصلی

blower


معنی : خود ستا، دمنده، وزنده، ماشین مخصوص دمیدن، کسی یا چیزی که بدمد یابوزد
معانی دیگر : (با سشوار) گیسو را خشک کردن (به مو خشک کن (سشوار) می گویند: blow-dryer)، کسی که فوت می کند، دستگاه دمیدن هوا، وزانگر

انگلیسی به فارسی

دمنده، وزنده، کسی یا چیزی که بدمد یا بوزد، ماشین مخصوص دمیدن


دمنده، وزنده، ماشین مخصوص دمیدن، خود ستا، کسی یا چیزی که بدمد یابوزد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that blows, esp. a machine that forces air to blow.

• bellows, machine for blowing air
the blower is the telephone; an old-fashioned, informal word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] دم، دمنده، دستگاه دمیدن هوا، وزانگر
[عمران و معماری] دمنده هوا - هواده - پنکه - دستگاه دمنده
[برق و الکترونیک] دمنده پنکه ی الکتریکی برای خنک کردن هوا .
[مهندسی گاز] دمنده
[نساجی] دمنده

مترادف و متضاد

خودستا (اسم)
bighead, hector, boaster, gabber, bouncer, braggart, bragger, blowhard, blow, tinhorn, gasser, blusterer, blower, brag, bucko, braggadocio, whiffler, gascon, hot-shot, tiger, skite, swashbuckler

دمنده (اسم)
blower

وزنده (اسم)
blower

ماشین مخصوص دمیدن (اسم)
blower

کسی یا چیزی که بدمد یابوزد (اسم)
blower

جملات نمونه

1. Mrs Blower was the rather stout lady with the glasses and the sensible shoes.
[ترجمه ترگمان]خانم blower زنی نسبتا تنومند بود با عینک و کفش های sensible
[ترجمه گوگل]خانم دمنده خانم باهوش بود و عینک و کفش های معقول

2. I've been trying to get her on the blower all morning.
[ترجمه ترگمان]من تمام صبح سعی داشتم اون جاسوس رو پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را صبح بخیرم

3. You can always get me on the blower.
[ترجمه ترگمان] تو همیشه می تونی من رو توی the گیر بیاری
[ترجمه گوگل]شما همیشه می توانید من را در دمنده بگیرید

4. Get on the blower and invite him round.
[ترجمه ترگمان] blower رو جمع کن و دعوتش کن بیاد
[ترجمه گوگل]در دمنده قرار دهید و او را دعوت کنید

5. Get him on the blower at once!
[ترجمه ترگمان]فورا او را رسوا کنید!
[ترجمه گوگل]یک بار او را در دمنده بیاورید!

6. Some of the blower motors they were making for Ford car heaters were noisy.
[ترجمه ترگمان]برخی از موتورهای دمنده که برای گرم کن های فورد طراحی می کردند، پر سر و صدا بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از موتورهای بادکنکی که برای بخاری های خودروی فورد ساخته شده بودند پر سر و صدا بودند

7. Wyatt turned on the blower and the image disappeared.
[ترجمه ترگمان] وایت \"هم اون blower رو پیدا کرد\" و تصویر ناپدید شد
[ترجمه گوگل]وایت فلاش را روشن کرد و تصویر ناپدید شد

8. As the blower is engine-driven, boost is always on hand, so response is much faster than with a turbocharger.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از موتور دمنده، همیشه در حال حرکت است، بنابراین واکنش بسیار سریع تر از دستگاه دمنده است
[ترجمه گوگل]همانطور که دمنده موتور محور است، تقویت همیشه در دست است، بنابراین پاسخ بسیار سریع تر از یک توربو شارژر است

9. It was just me at home on the blower, learning about all the various bits of it.
[ترجمه ترگمان]فقط من بودم که توی home بودم و درباره چیزهای مختلف آن چیزهایی یاد می گرفتم
[ترجمه گوگل]این فقط من بود در خانه بر روی دمنده، یادگیری در مورد تمام بیت های مختلف از آن

10. Or has rapper Puff been on the blower from New York with a few choice words?
[ترجمه ترگمان]یا یک خواننده رپ با چند کلمه انتخاب در دستگاه دمنده نیویورک قرار گرفته است؟
[ترجمه گوگل]یا آیا رفع پاف با چند واژه انتخابی در هوای فشرده از نیویورک بوده است؟

11. As Mr. A has been considered a whistle blower, his job will be in jeopardy.
[ترجمه ترگمان]همونطور که آقای \"ای\" یه جاسوس سوت در نظر گرفته شغلش در خطر خواهد بود
[ترجمه گوگل]همانطور که آقای آقای A یک سیلندر به حساب می آید، کار او در معرض خطر است

12. It uses large power and high - pressure blower to dry glass.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه از نیروی بزرگ و دمنده با فشار زیاد برای خشک کردن شیشه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]با استفاده از قدرت بزرگ و دمنده فشار بالا برای خشک کردن شیشه

13. The notable characteristics of the blower are wide flow volume and rising pressure scope, durable structure, high volume efficiency, low noise and smooth operation.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های قابل توجه دمنده، حجم جریان عریض و دامنه فشار بالا، ساختار بادوام، بهره وری حجم بالا، نویز پایین و عملیات نرم هستند
[ترجمه گوگل]ویژگی های قابل توجه دمنده عبارتند از حجم جریان گسترده و افزایش دامنه فشار، ساختار با دوام، بازده حجم بالا، سر و صدای کم و عملیات صاف

14. Hang up the shovels, put away the snow blower.
[ترجمه ترگمان] بیل رو قطع کن، the رو جمع کن
[ترجمه گوگل]بیل را ببندید، دمنده برف را بردارید

پیشنهاد کاربران

blower ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: دمنده
تعریف: دستگاهی با سازوکار چرخشی که برای افزایش فشار هوا یا گاز تا حد یک اتمسفر به کار می رود

باد زن برقی

دمنده هوا


کلمات دیگر: