1. air alert warning
هشدار آماده باش هوایی
2. air brake
ترمز بادی
3. air carries sound
هوا صدا را منتقل می کند،هوا رسانای صدا است.
4. air charged with steam
هوای اشباع شده از بخار آب
5. air crew (or flight crew)
ناوبران هواپیما
6. air filled voids of the soil
حفره های آکنده از هوا در خاک
7. air filters cleanse the room's air of smoke and dust
پالونه های هوا هوای اتاق را از دود و گرد و خاک می زدایند.
8. air force
نیروی هوایی
9. air gun
تفنگ بادی
10. air is fluid while water is both fluid and liquid
هوا روان است در صورتی که آب هم روان است هم مایع.
11. air mail
پست هوایی
12. air must be excluded from the bottle
باید از ورود هوا به بطری جلوگیری شود.
13. air pollution
آلودگی هوا
14. air pollution is still a live subject
آلودگی هوا هنوز یک موضوع مورد بحث است.
15. air power
قدرت هوایی
16. air pressure
فشار باد (تایر)
17. air raid sirens began ululating again
آژیرهای حمله ی هوایی دوباره به ناله درآمدند.
18. air transportation
ترابری هوایی
19. air pirate
هواپیما ربا،گروگانگیر هواپیما
20. air raid warning
آژیر حمله ی هوایی
21. an air base
پایگاه (نیروی) هوایی
22. an air of luxury filled the room
اتاق مملو از مظاهر تجمل بود.
23. an air raid
یورش (حمله ی) هوایی
24. an air raid shelter
پناهگاه حمله ی هوایی
25. an air strike
تک هوایی
26. cold air blows in through the cracks of the window
هوای سرد از درزهای پنجره به درون می وزد.
27. cold air inlet
مدخل هوای سرد
28. crisp air
هوای تازه
29. damp air
هوای نمناک
30. don't air your dirty linen in public
مسایل خصوصی خودت را در جمع بیان مکن.
31. fresh air
هوای تازه
32. fresh air is beneficial to one's health
هوای تازه برای سلامتی خوب است.
33. giving air to one's opinions
عقاید خود را بیان کردن
34. impure air
هوای کثیف
35. international air traffic
شد آمد بین المللی با هواپیما
36. mountain air has made a difference to her health
هوای کوهستان در سلامتی او موثر بوده است.
37. murky air
هوای گرفته
38. purifying air by filtration
پاکسازی هوا با فیلتر گذاری
39. put air in the tires
تایرها را باد کن.
40. stale air
هوای خفه
41. tenuous air
هوای رقیق
42. the air conditioning system is not functional yet
دستگاه تهویه مطبوع هنوز به کار نیفتاده است.
43. the air force
نیروی هوایی
44. the air force recruited one thousand soldiers in two days
نیروی هوایی ظرف دو روز هزار سرباز گرفت.
45. the air in the basement was soggy and foul
هوای سرداب نمناک و بد بو بود.
46. the air is permeated by the scent of tobacco
بوی توتون در هوا پخش شده است.
47. the air smells of the sea
هوا بوی دریا را می دهد.
48. the air was blue with suspicion
سوظن محیط را تیره و تهدیدآمیز کرده بود.
49. the air was calm and not a leaf was stirring
هوا آرام بود و حتی یک برگ هم تکان نمی خورد.
50. this air lock decompresses the air
این هوابند هوا را فشارزدایی می کند.
51. turbulent air currents
جریان های پرتلاطم هوا
52. a naval air station
پایگاه هوایی نیروی دریایی
53. a surgical air strike
تک هوایی دقیق و روی هدف
54. each country's air space
فضای هوایی هر کشور
55. filled with air
پر از هوا
56. the cool air of the mountains yielded to sweltering heat as they desended
همین که به پایین حرکت کردند هوای خنک کوهسار تبدیل به گرمای طاقت فرسا شد.
57. the damp air crinkled her hair
هوای مرطوب گیسوانش را فرفری کرد.
58. the morning air was brisk
هوای بامدادی خنک و روح افزا بود.
59. the overwhelming air superiority of the allies
برتری کوبنده ی نیروی هوایی متفقین
60. the pure air of niasar
هوای پاک نیاسر
61. the salty air of chamkhalleh beach
هوای دریایی کرانه ی چمخاله
62. the stifling air of a crowded room
هوای خفقان آور یک اتاق شلوغ
63. the stuffy air of that dungeon
هوای خفه آن دخمه
64. the thin air of towchal
هوای سبک توچال
65. the tonic air of towchal increased my appetite
هوای فرح بخش توچال اشتهای مرا زیاد کرد.
66. to put air in a tire
تایر را باد کردن
67. to suck air into the lungs
هوا را به ریه فرو کشیدن
68. clear the air (or atmosphere)
(سو تفاهم یا دلواپسی و غیره را) رفع کردن
69. fan the air
به قصد کشتن چیزی(مثلا مگس) زدن و موفق نشدن
70. in the air
1- جاری،متداول 2- معلق،بلاتکلیف