1. Television audiences, notably on the home video blooper shows, have to be from some other solar system.
[ترجمه ترگمان]مخاطبان تلویزیونی، به ویژه در فیلم های ویدیویی خانگی، باید از دیگر منظومه شمسی باشند
[ترجمه گوگل]مخاطبان تلویزیون، مخصوصا در نمایش های ویدئویی خانگی، باید از یک سیستم خورشیدی دیگر باشند
2. Loyal members of the Blooper Patrol have plundered these blunders from newspapers, ads and brochures.
[ترجمه ترگمان]اعضای وفادار پلیس Blooper این اشتباه ات را از روزنامه ها، تبلیغات و بروشورهای تبلیغاتی غارت کرده اند
[ترجمه گوگل]اعضای مستبد گلف Blooper این گریز از روزنامه ها، تبلیغات و بروشورها را غارت کرده اند
3. Boy, did my boss make a blooper today!
[ترجمه ترگمان]! پسر، رئیسم امروز اشتباه کرد
[ترجمه گوگل]پسر، رئیس من امروز یک لقمه را انجام داد!
4. Boy, do my boss make a blooper today!
[ترجمه ترگمان]! پسر، رئیس من امروز اشتباه میکنه
[ترجمه گوگل]پسر، رئیس من امروز یک لقمه می کند!
5. Please ample out this remittance blooper.
[ترجمه ترگمان] لطفا این remittance رو خاموش کنید
[ترجمه گوگل]لطفا این مبلغ ارسالی را خراب کنید
6. It was the blooper heard round the world.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه در جهان دیگر صدایی شنیده نمی شد
[ترجمه گوگل]این لرزه در سراسر دنیا شنیده شد
7. The seemingly simple act of snap, hold and kick turned into fodder for blooper highlights.
[ترجمه ترگمان]این عمل به ظاهر ساده جستن، نگه داشتن و لگد به علوفه برای هایلایت ها تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]عمل به ظاهر ساده از ضربه محکم و ناگهانی، نگه دارید و ضربه زدن به عناصر برای برجسته از لبه
8. Familiar weapons return, including banana peels, green shells and the Blooper attack that splashes black ink on the other players' screens.
[ترجمه ترگمان]بازگشت سلاح، از جمله پوست موز، پوسته سبز و حمله Blooper که بر روی سایر بازیکنان به جوهر سیاه پاشیده می شود
[ترجمه گوگل]بازگشت سلاح های شناخته شده، از جمله موز پوست، پوسته های سبز و حمله Blooper است که جوهر سیاه و سفید را بر روی صفحه نمایش دیگر بازیکن پرش
9. Dropping the phone in the sink in front of my new boyfriend was a big blooper!
[ترجمه ترگمان]صدای افتادن تلفن در ظرف شویی جلوی دوست پسر جدیدم یک اشتباه بزرگ بود
[ترجمه گوگل]افتادن گوشی در سینک در مقابل دوست پسر جدید من یک لقمه بزرگ بود!