کلمه جو
صفحه اصلی

aiming


نشانه روی، دید

انگلیسی به فارسی

هدف


انگلیسی به انگلیسی

• directing, pointing, positioning; intending; striving, aspiration

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] هدف گیری

جملات نمونه

1. Speak without thinking is shooting without aiming.
[ترجمه یسنا نظری پور] حرف زدن بدون فکر کردن مثل شلیک بی هدفه
[ترجمه ترگمان]حرف زدن بدون فکر کردن بدون هدف شلیک کردن است
[ترجمه گوگل]بدون تفکر صحبت بدون تیراندازی است

2. She's aiming at a sports scholarship.
[ترجمه ترگمان]او یک بورس تحصیلی را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]او به دنبال یک بورس تحصیلی ورزشی است

3. We're aiming our products at the big enchilada - the home computer market.
[ترجمه ترگمان]ما محصولات خود را در بازار بزرگ رایانه هدف قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]هدف ما محصولات ما در enchilada بزرگ - بازار کامپیوتر خانگی است

4. He is aiming for the 100 metres world record.
[ترجمه ترگمان]او به دنبال رکورد جهانی ۱۰۰ متر است
[ترجمه گوگل]او برای رکورد 100 متری جهان تلاش می کند

5. They are aiming to make the institutions of the EU truly democratic.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند که نهاده ای اتحادیه اروپا را واقعا دموکراتیک کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند موسسات اتحادیه اروپا را واقعا دموکراتیک کنند

6. He kept aiming his gun at me, but didn't squeeze off.
[ترجمه ترگمان]تفنگش را به سمت من نشانه گرفت، اما آن را فشار نداد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه کرد، اما اسلحه را نداشت

7. That is precisely the effect I was aiming at.
[ترجمه ترگمان]این دقیقا همان تاثیری است که من می خواستم
[ترجمه گوگل]این دقیقا همان اثری است که من به آن اشاره کردم

8. In saying this, I'm not aiming at you.
[ترجمه ترگمان]با گفتن این حرف، من تو رو هدایت نمی کنم
[ترجمه گوگل]در این گفتار، من به شما اهانت نمی کنم

9. We are aiming for guidelines, not cut-and-dried answers.
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال راهنمایی و نه پاسخ های خشک و خشک هستیم
[ترجمه گوگل]ما برای رهنمودها، نه برش و خشکی پاسخ می دهیم

10. The Ethiopian is aiming to produce his second record-breaking run of the week.
[ترجمه ترگمان]اتیوپی قصد دارد دومین دوره رکورد شکنی خود را در این هفته تولید کند
[ترجمه گوگل]اتیوپی قصد دارد دومین رکورد شکست خود را در هفته تولید کند

11. He's aiming too high.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی بالا هدف گیری کرده
[ترجمه گوگل]او هدف را بیش از حد بالا است

12. They're aiming at training everybody by the end of the year.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا پایان سال آموزشی همه را آموزش دهند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند همه را تا پایان سال آموزش دهند

13. You're not aiming straight.
[ترجمه ترگمان]تو راست هدف گیری نکردی
[ترجمه گوگل]شما مستقیما هدف نیستید

14. She's aiming high in her exams.
[ترجمه ترگمان]او در امتحانات خود بالا رفته است
[ترجمه گوگل]او در جستجوی امتحانات عالی است

15. He was aiming the rifle at Wade.
[ترجمه ترگمان]تفنگ را به سوی وید نشانه رفته بود
[ترجمه گوگل]او هدفمند اسلحه در Wade بود

پیشنهاد کاربران

فکوس کردن بر روی هدف

نشانه گیری

تلاش
قصد انجام کاری
آرزو
هدف گیری
هدایت
اشاره
موقعیت
آرزو

هدف گذاری

چشم داشتن
Are you aiming for her money?
به پولش چشم داری؟


کلمات دیگر: