کلمه جو
صفحه اصلی

wild card


(بازی ورق) آتو، ورق دارای ارزش معین (قراردادی)، (تیم های ورزشی) تیم درجه ی دو یا سه که بر خلاف انتظار به مرحله ی مسابقات نهایی می رسد، هر چیز خارج از کنترل شخص، کاراکترهائی که نشان دهنده مجموعه ای از کاراکترها می باشند مثلا txt .*

انگلیسی به فارسی

(بازی ورق) آتو، ورق دارای ارزش معین (قراردادی)


(تیمهای ورزشی) تیم درجهی دو یا سه که بر خلاف انتظار به مرحله‌ی مسابقات نهایی میرسد


(عامیانه) عامل غیر قابل پیشبینی، هر چیز خارج از کنترل شخص


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a card in a card game that may stand for any other card.

(2) تعریف: any sports team, other than first and second place teams, that qualifies for a championship playoff.

(3) تعریف: an unknown or unpredictable element or person.

• generic character, character which symbolizes every possible character that could be in its place in identification of file names
in a sports tournament or competition, a wild card is a player or team that the judges allow to take part although they have not qualified.
a wild card is also an unpredictable person, organization, or situation.
card whose value is determined by the player (cards); athlete or team chosen to compete though unqualified; unpredictable factor; character that can be used to represent every possible character combination (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] علائم هماهنگی - علامتی که با هر علامت دیگری سازگار است؛ مانند نمونه زیر در فرمان : dir ab*.exe MS-DOS و معنای این است که « تمام فایلهایی را که دو حرف اول آنها ab بوده و آخر آنها به exe ختم می شوند، را نمایش بده !» . علامت *، علامتی همگانی و بیانگر بخش وسط نام فایل است ؛ اهمیتی ندارد که در وسط فایل چه کاراکترهایی وجود دارد. - روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد

جملات نمونه

1. She was beaten in the semi-finals by wild card Louise Smith.
[ترجمه ترگمان]او در مرحله نیمه نهایی با کارت wild لوییس اسمیت مورد ضرب و شتم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او در نیمه نهایی با لوئیس اسمیت، کارت ویزیت مورد ضرب و شتم قرار گرفت

2. He was given a wild card for the tournament.
[ترجمه مریم] به او یک شانس طلایی برای شرکت در مسابقه داده شد.
[ترجمه ترگمان]او برای مسابقه یک کارت اعتباری به دست آورده بود
[ترجمه گوگل]او یک کارت ویزیت برای مسابقات داده شد

3. The wild card in the picture is eastern Europe.
[ترجمه ترگمان]کارت وحشی در تصویر شرقی اروپا است
[ترجمه گوگل]کارت وحشی در تصویر شرق اروپا است

4. Phillips is hoping for a wild card entry to the Queensland tennis championships.
[ترجمه ترگمان]فیلیپس به دنبال ورود یک کارت وحشی به مسابقات قهرمانی تنیس کویینزلند است
[ترجمه گوگل]فیلیپس امیدوار است که ورود کارت های وحشی به مسابقات قهرمانی تنیس کوئینزلند باشد

5. An asterisk is commonly used as a wild card.
[ترجمه ترگمان]یک ستاره معمولا به عنوان یک کارت وحشی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ستاره معمولا به عنوان کارت وحشی مورد استفاده قرار می گیرد

6. The wild card in this election is the Green Party - no one knows exactly how much support they will get.
[ترجمه ترگمان]کارت وحشی در این انتخابات، حزب سبز است - هیچ کس دقیقا نمی داند که چقدر از آن ها حمایت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]کارت وحشی در این انتخابات حزب سبز است - هیچکس دقیقا نمی داند که چه میزان پشتیبانی خواهد کرد

7. The Nationalist party is the wild card in the election.
[ترجمه ترگمان]حزب ناسیونالیست کارت وحشی در انتخابات است
[ترجمه گوگل]حزب ملی گرایان کارت های وحشی در انتخابات است

8. But in another way, it injects a wild card into the government's careful script for a controlled political transition.
[ترجمه ترگمان]اما به روش دیگری، یک کارت وحشی را به اسکریپت دقیق دولت برای یک گذار سیاسی کنترل شده تزریق می کند
[ترجمه گوگل]اما به شیوه ای دیگر، یک کارت وحشی را به اسکریپت دقیق دولت برای انتقال سیاسی کنترل می کند

9. The wild card is Baroness Mallalieu.
[ترجمه ترگمان] این کارت \"بارونس Mallalieu\" - ه
[ترجمه گوگل]کارت وحشی بارونس مالالیو است

10. The wild card is the idea of contamination from deep space.
[ترجمه ترگمان]این کارت وحشی، ایده آلودگی از فضای عمیق است
[ترجمه گوگل]کارت وحشی ایده آلودگی از فضای عمیق است

11. Only a wild card like Miss Shelly Thomas of Riverdale was likely to have sympathy!
[ترجمه ترگمان]فقط یه کارت وحشی مثل خانوم \"شلی ماس\" از \"ریور دیل\" خوشش میاد
[ترجمه گوگل]فقط یک کارت وحشی مانند خانم Shelly Thomas از Riverdale احتمالا همدردی داشت!

12. The Whitewater tangle remains a nettlesome wild card.
[ترجمه ترگمان]این درهم گره خورده، یک کارت اعتباری nettlesome باقی می ماند
[ترجمه گوگل]مشغولیت Whitewater باقی می ماند یک کارت وحشی خالص وحشی است

13. China remains a wild card in the negotiations.
[ترجمه ترگمان]چین در مذاکرات یک کارت وحشی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]چین در مذاکرات یک کارت وحشی باقی می ماند

14. There will never be a wild card in major league baseball, skeptics scoffed.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت یک کارت وحشی در بیس بال اصلی وجود نخواهد داشت، شکاکان به تمسخر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]شکایتکنندگان شک و تردید هیچگاه در یک بیس بال مهم نیستند

15. The Wimbledon champion has accepted a wild card entry for the grass court event in Halle.
[ترجمه ترگمان]قهرمان ویمبلدون، ورود یک کارت وحشی به رویداد دادگاهی در آلمان را پذیرفته است
[ترجمه گوگل]قهرمان ویمبلدون یک ورود کارت وحشی را برای رویداد دادگاه علف در هاله پذیرفته است

پیشنهاد کاربران

نویسه جایگزین پذیر

حرف آزاد

از قضا
twist of fate

وحشی و آزاد

wild card ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: شگفتی ساز
تعریف: رویدادی غیرمنتظره با احتمال وقوع اندک و پیامدهای گسترده


کلمات دیگر: