کلمه جو
صفحه اصلی

workstation


کارگاه، کارابزار

انگلیسی به فارسی

(کامپیوتر) ایستگاه کاری، کارابزار


ایستگاه کاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a work area that is usually designed for one person and is equipped with the necessary tools or materials to perform a particular job.

- The office on this floor has twenty workstations.
[ترجمه ترگمان] اداره روی زمین بیست ایستگاه کاری دارد
[ترجمه گوگل] دفتر این طبقه دارای بیست ایستگاه کاری است

(2) تعریف: a high performance desktop computer particularly suitable for scientific or other technical work.

• place equipped as a unit for performing work; computer terminal, complete computer system (computers)
a workstation is a part of a computerized office system consisting of a display screen and keyboard and is used to deal with electronic office work.
independent computer system (usually having powerful computation skills and graphic capabilities)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ایستگاه کاری - ایستگاه کاری - 1- ریزکامپیوتر قدرتمندی که معمولاً برای محاسبه های خاص و مهندسی به کار می رود . این نوع کامپیوتر بیش از 8 مگابایت RAM، بیش از 300 مگابایت ظرفیت دیسک، یک صفحه نمایش با وضوح حداقل 100×800 و یک سیستم عامل مبتنی بر UNIX دارد. IBM RS/6000 و Sun Sparcstation نمونه ای از این نوع کامپیوترها هستند . برخی از کامیپوترها مبتنی بر 80486 و Pentiumو بعضی از کامپیوترهای قدرتمند مک اینتاش در ردیف این نوع ایستگاههای کاری هستند. نگاه کنید به Power PC ; IBM PC; Macintosh ; Sun workstation ; RISC. 2- ایستگاه کاری در سبکه ی جهانی تار عنکبوتی ( Web)، مجموعه ای از سایت های کامپیوتری سازماندهی شده است که اطلاعاتی را نشر می دهد که هر فردی می تواند از طریق اینترنت و با به کارگیری HTTP ( پروتکل انتقال فوق متن) به آن دسترسی داشته باشد . هر صفحه ی اطلاعات، شامل گزینه ها و کلمه های برجسته ای است که از طریق آن، کاربر میتواند اطلاعات بیشتری را، ازهمان کامپیوتر یا به وسیله ی اتصال خودکار به کامپیوتر دیگر در هر نقطه از جهان فرا بخواند . از این رو، اطلاعات در شبکه ای بسیار بزرگ مرتب شده و اتصالات به سویله ی نویسنده ی هر صفحه ایجاد می شود. نگاه کنید به browser HTML ; Internet Lynx ; Mosaic .
[برق و الکترونیک] ایستگاه کاری رایانه ای - ایستگاه کاری کامپیوتر رومیزی بهینه شده برای استفاده از برنامه های طراحی به کمک کامپیوتر (CAD ) برای کاربردهای مهندسی . ایستگاه کاری معمولاً دارای صفحه نمایش با لامپ پرتو کاتدی چند رنگ ؛با قدرت تفکیک بالا (1000خط یا بیشتر ) است تا بتواند نقشه های مدارهای مجتمع پیچیده را با وضوح بالا نشان دهد . تصاویر سه بعدی چند رنگی را می توان روی صفحه نمایش ایستگاه کاری بوجود آورد تا تصویر را از زوایای مختلف دید . انجام وظایف چندگانه ( از طریق سیستم عامل چند کاره) که امکان عملیات مستقل را در مکانهای مختلف صفحه نمایشی فراهم می آورد و شبکه شدن برای انجام محاسبات پراکنده - پذیرش کار با کامپیوترهای دیگر -از ویژکی های دیگر ایستگاههای کاری است .
[زمین شناسی] ایستگاه کاری - رایانه بزرگ یا کوچک مجزا و تک کاربر با قدرت پردازش بالا و ظرفیت ذخیره زیاد.
[ریاضیات] ایستگاه کاری

جملات نمونه

1. The system runs on this workstation.
[ترجمه ترگمان]این سیستم در ایستگاه کاری اجرا می شود
[ترجمه گوگل]سیستم بر روی این ایستگاه کاری اجرا می شود

2. Workstation based publishing systems like Interleaf are an industry standard but offer very little more than the Macintosh in terms of actual capabilities.
[ترجمه ترگمان]سیستم های چاپ مبتنی بر Workstation مانند Interleaf یک استاندارد صنعتی هستند، اما بیش از (مکینتاش)را به لحاظ قابلیت های واقعی عرضه می کنند
[ترجمه گوگل]سیستم های انتشاراتی مبتنی بر ایستگاه های کاری مانند ورلد یک استاندارد صنعتی هستند اما از لحاظ قابلیت های واقعی بسیار کوچکتر از مکینتاش هستند

3. I have to share my workstation with two other people in the office.
[ترجمه ترگمان]من باید کارم را با دو نفر دیگر در اداره به اشتراک بگذارم
[ترجمه گوگل]من باید ایستگاه کاری خود را با دو نفر دیگر در دفتر به اشتراک بگذارم

4. Omegaview/400, giving a single workstation view of the entire network.
[ترجمه ترگمان]Omegaview \/ ۴۰۰، یک دید کاری واحد از کل شبکه ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]Omegaview / 400، ارائه یک ایستگاه کاری واحد تنها از کل شبکه

5. Profits were dampened by slower workstation sales and snags in disk-drive production.
[ترجمه ترگمان]سود با فروش ایستگاه کاری کندتر و مانع تولید دیسک ذخیره شد
[ترجمه گوگل]سود با کاهش فروش و افزایش کارایی درایوهای دیسک کاهش می یابد

6. It is designed to fit under a standard workstation processor unit and to be hosted by it.
[ترجمه ترگمان]آن برای تناسب با واحد پردازشگر ایستگاه کاری استاندارد و میزبانی آن طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این طراحی شده است که به یک واحد پردازنده استاندارد ایستگاه کاری متصل شود و توسط آن میزبان باشد

7. Finally, the Workstation Auditing Module tracks equipment configuration, and also provides software and hardware inventory features.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ماژول حسابرسی Workstation پیکربندی تجهیزات را ردیابی می کند، و همچنین ویژگی های نرم افزاری و سخت افزار را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، ماژول حسابرسی ایستگاه کاری پیکربندی تجهیزات را دنبال می کند و همچنین ویژگی های موجود در نرم افزار و سخت افزار را فراهم می کند

8. Scooping the cup from the workstation with her good hand, she whirled around and flung its contents into Atrimonides' face.
[ترجمه ترگمان]جام را با دست راستش گرفت و آن را چرخاند و محتویات آن را در صورت Atrimonides ریخت
[ترجمه گوگل]با استفاده از دست او، فنجان را از ایستگاه کاری برداشت، و آن را به صورت آرومیونیدس چرخاند و محتویاتش را از روی آن برداشت

9. They also get membership of the InterWorks workstation users group.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین عضویت گروه کاربران ایستگاه کاری interworks را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین عضو گروه کاربران InterWorks ایستگاه کاری می شوند

10. The Alpha project replaces an Intel Corp-based i860 workstation that Olivetti built in prototype quantities and originally planned for volume manufacture.
[ترجمه ترگمان]پروژه Alpha جایگزین ایستگاه کاری i۸۶۰ مبتنی بر شرکت اینتل می شود که Olivetti در مقادیر نمونه اولیه ساخته و در اصل برای تولید حجم برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]پروژه آلفا جایگزین ایستگاه کاری i860 مبتنی بر اینتل است که Olivetti ساخته شده در مقادیر نمونه اولیه است و در ابتدا برای حجم تولید برنامه ریزی شده است

11. Silicon Graphics Inc., the hottest player in the workstation market, has suddenly cooled off.
[ترجمه ترگمان]شرکت سیلیکون گرافیکس، به عنوان گرم ترین بازیکن در بازار کاری، ناگهان خاموش شد
[ترجمه گوگل]Silicon Graphics Inc, داغترین بازیکن در بازار کار ایستگاه، به طور ناگهانی خنک شده است

12. And Sun Microsystems, the Mountain View computer workstation maker, roared ahead 5 to 5
[ترجمه ترگمان]و سان میکروسیستمز، سازنده ایستگاه کاری کامپیوتر، از ۵ تا ۵ سال پیش غرید
[ترجمه گوگل]و سان مایکروسیستمز، سازنده ایستگاه کاری کوهنوردی، 5 تا 5 را پشت سر گذاشت

13. It has added support for personal computer and workstation clients running X-Windows/Motif.
[ترجمه ترگمان]آن پشتیبانی را برای کامپیوتر شخصی و مشتریان ایستگاه کاری در حال اجرای X - ویندوز \/ Motif اضافه کرده است
[ترجمه گوگل]این پشتیبانی از رایانه شخصی و ایستگاه کاری ایستگاه کاری X-Windows / Motif را پشتیبانی می کند

14. There will be a three-slot workstation, a six-slot workstation or server and a nine-slot server.
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه کاری سه مرحله ای وجود خواهد داشت که یک ایستگاه کاری ۶ شیاری یا سرور و یک سرور ۹ اسلات است
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه کاری سه نقطه ای، یک ایستگاه کاری شش شکاف یا سرور و یک سرور نه اسلات وجود خواهد داشت

15. When her calluses turned raw, she requested another work station and was assigned to inspecting tiny numbers on color-coated wires.
[ترجمه ترگمان]وقتی calluses خام شدند، از یک ایستگاه کار دیگر درخواست کرد و مامور بررسی شماره های بسیار ریز روی سیم های پوشیده شده رنگ شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که خلط او خام شد، او یک ایستگاه کاری دیگر را درخواست کرد و برای بررسی تعداد اندکی از سیم های رنگ شده پوشش داده شد

16. A mismatch between worker and work station can lead to repetitive strain injuries.
[ترجمه ترگمان]عدم تطابق بین کارگر و ایستگاه کار می تواند منجر به آسیب های کششی تکراری شود
[ترجمه گوگل]عدم هماهنگی بین کارگر و ایستگاه کاری می تواند منجر به آسیب های تنفسی تکراری شود

17. A fax and photo copier complete the electronic work station.
[ترجمه ترگمان]یک فکس و عکس از copier یک ایستگاه کار الکترونیکی را تکمیل می کنند
[ترجمه گوگل]فکس و کپی عکس کامل ایستگاه کاری الکترونیکی را کامل کنید

18. White and clean wall work station of spotless. Disinfect close exit.
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه کار دیوار سفید و تمیز بدون لکه مراحل ورود به منزل را ضد عفونی کنید
[ترجمه گوگل]ایستگاه کار سفید سفید و تمیز و بی نظیر ضدعفونی کردن خروجی نزدیک

19. PC Sever, Work Station, Printer, and other Exterior equipment for computer.
[ترجمه ترگمان]PC Sever، ایستگاه کار، چاپگر و دیگر تجهیزات خارجی برای کامپیوتر
[ترجمه گوگل]PC Sever، ایستگاه کاری، چاپگر و سایر تجهیزات بیرونی رایانه

20. The work station face of the kitchen should choose marble, scagliola or flashing is done, facilitate clean wholesome.
[ترجمه ترگمان]کار ایستگاه کار آشپزخانه باید مرمر، scagliola و یا برق را انتخاب کرده و تمیز و سالم را تسهیل کند
[ترجمه گوگل]ایستگاه کاری چهره آشپزخانه باید از سنگ مرمر، اسکالیلیا یا فلش انتخاب شود، به راحتی تمیز کردن را آسان می کند

21. Maintaining a clean and organized work station.
[ترجمه ترگمان]نگهداری یک ایستگاه کار تمیز و سازمان یافته
[ترجمه گوگل]نگهداری یک ایستگاه کار تمیز و سازمان یافته

22. We adopt the ISS work station of ink system, so the work station will not broken.
[ترجمه ترگمان]ما ایستگاه کار ایستگاه فضایی of را به کار گرفته ایم، بنابراین ایستگاه کار شکسته نخواهد شد
[ترجمه گوگل]ما ایستگاه کاری ISS سیستم جوهر را اتخاذ می کنیم، بنابراین ایستگاه کاری شکسته نخواهد شد

23. Complete the work of relative work station.
[ترجمه ترگمان]کار ایستگاه کار نسبی را تکمیل کنید
[ترجمه گوگل]کار کار ایستگاه نسبی کار را کامل کنید

24. The kitchen used L form work station, make kitchen space exceeds envisage the ground to be mixed roomily neat.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه به کار گرفته شده برای ساخت ایستگاه کار، ساخت فضای آشپزخانه بیشتر از مد نظر است تا مخلوط با دقت مخلوط شود
[ترجمه گوگل]آشپزخانه با استفاده از ایستگاه کاری L فرم، فضای آشپزخانه بیش از حد پیش بینی زمین به شدت مخلوط می شود

25. The garbage gathering work station is cities and towns life garbage gathering and the preservation and transportation dedicated device .
[ترجمه ترگمان]محل کار جمع آوری زباله، شهرها و شهره ای جمع آوری زباله و نگهداری و وسایل اختصاصی حمل و نقل است
[ترجمه گوگل]ایستگاه کار جمع آوری زباله جمع آوری زباله های شهر و شهرها و دستگاه اختصاصی نگهداری و حمل و نقل است

26. The optimized work station 550 - - is suitable for high - quality pre - ruffling and taping operations likewise.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه کار بهینه ۵۵۰ - - برای ruffling با کیفیت بالا و اجرای برنامه نیز مناسب است
[ترجمه گوگل]ایستگاه کار بهینه سازی شده 550 - - مناسب برای عملیات با کیفیت بالا قبل از رفع و ضبط نیز می باشد

27. In this paper the application of graphical work station in this area is introduced.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، کاربرد ایستگاه کاری گرافیکی در این حوزه معرفی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله استفاده از ایستگاه کاری گرافیکی در این منطقه معرفی شده است

28. Often an informal group will eat lunch near a machine or other work station, even though a canteen is available.
[ترجمه ترگمان]اغلب یک گروه غیر رسمی نهار را نزدیک یک دستگاه یا ایستگاه کار دیگر خواهد خورد، هر چند که یک رستوران در دسترس است
[ترجمه گوگل]اغلب یک گروه غیر رسمی ناهار در نزدیکی یک ماشین یا ایستگاه کاری دیگر می خورند، حتی اگر یک غذا در دسترس باشد

29. Between each row of operators, a conveyor belt delivers brightly colored trays of material to each work station.
[ترجمه ترگمان]بین هر ردیف از اپراتورها، یک نوار نقاله trays رنگارنگ مواد را به هر ایستگاه کاری تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]بین هر ردیف اپراتورها، یک نوار نقاله، سینی های رنگی رنگی را برای هر ایستگاه کاری ارائه می دهد

پیشنهاد کاربران

میز کار

کارگاه

به نقل از هزاره:
( کامپیوتر ) ترمینال، پایانه؛ میز کامپیوتر، ایستگاه کامپیوتر، کامپیوتر

workbench

میزی که کارمندان روی ان کار میکنند.


workstation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ایستگاه کار
تعریف: 1. رایانه‏ای شخصی برای ارتباط با یک رایانۀ مرکزی|||2. رایانه‏ای اختصاصی که معمولاً دارای پردازندۀ قوی و امکانات نگاره‏سازی پیشرفته است


کلمات دیگر: