کلمه جو
صفحه اصلی

bismuth


(شیمی - داروسازی) بیسموت (مخفف: bi، وزن اتمی: 208/980، شماره ی اتمی: 83، نقطه ی گداز: 271/3c، نقطه ی جوش: 1560c)، بیسموت

انگلیسی به فارسی

بیسموت


انگلیسی به انگلیسی

• metallic chemical element

اسم ( noun )
مشتقات: bismuthic (adj.), bismuthous (adj.)
• : تعریف: a chemical element that has eighty-three protons in each nucleus and is a white brittle crystalline metal with very low thermal and electrical conductivity, used chiefly in alloys and medicines. (symbol: Bi)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] بیسموت
[برق و الکترونیک] بیسموت عنصر فلزی سنگین و شکننده با عدد اتمی 83 و وزن اتمی 208/98 دارای نقطه ی ذوب پایینی یاست که برای کاربرد در کاتدها مناسب است . ترکیب آلیاژی آن با سایر فلزات، یک ماده ی ابر رسانا می دهد .

جملات نمونه

1. milk of bismuth
شیر بیسموت

2. Bismuth has also become popular in recent years as a treatment in peptic ulcer to eradicate Helicobacter pylori.
[ترجمه ترگمان]Bismuth همچنین در سال های اخیر به عنوان درمان زخم peptic برای ریشه کنی Helicobacter pylori محبوب شده است
[ترجمه گوگل]بیسموت در سالهای اخیر به عنوان درمان در زخم پپتیک برای از بین بردن هلیکوباکتر پیلوری محبوب شده است

3. Bismuth enemas may offer a new therapeutic option in distal ulcerative colitis.
[ترجمه ترگمان]enemas Bismuth ممکن است یک گزینه درمانی جدید را در ulcerative دوربرد colitis ارایه دهند
[ترجمه گوگل]دشمن بیسموت ممکن است یک گزینه جدید درمانی در کولیت اولسراتیو دیستال ارائه دهد

4. Measurements of bismuth in serum samples during the trial enabled us to monitor whether significant accumulation occurred.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری ها در نمونه های سرم در طول محاکمه به ما امکان داد تا بررسی کنیم که آیا تجمع قابل توجه روی داده است یا خیر
[ترجمه گوگل]اندازه گیری بیسموت در نمونه های سرم در طول آزمایش، ما را برای نظارت بر اینکه آیا تجمع قابل توجهی رخ داده است، فراهم کرد

5. Because bismuth is known to have a toxic effect on some microorganisms its therapeutic benefit in colitis may be related to this.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که شناخته شده است، تاثیر سمی بر روی برخی میکرو ارگانیسم هایی دارد که سود درمانی آن در colitis ممکن است به این موضوع مربوط باشد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بیسموت شناخته شده است تا اثر سمی بر روی برخی از میکروارگانیسم ها، مزایای درمانی آن در کولیت ممکن است به این موضوع مرتبط باشد

6. There was no evidence of bismuth accumulation during the trial.
[ترجمه ترگمان]در طی محاکمه، هیچ مدرکی دال بر تجمع حاوی مواد رادیواکتیو وجود نداشت
[ترجمه گوگل]شواهدی از انباشت بیسموت در طول محاکمه وجود نداشت

7. There was no evidence of accumulation of bismuth from the enemas.
[ترجمه ترگمان]هیچ نشانی از accumulation از the وجود نداشت
[ترجمه گوگل]شواهدی از انباشت بیسموت از دشمن وجود ندارد

8. Bismuth oxide is a advanced functional powder material having wide application perspectives.
[ترجمه ترگمان]اکسید Bismuth یک ماده پودر کاربردی پیشرفته است که دارای دیدگاه های گسترده کاربرد است
[ترجمه گوگل]اکسید بیسموت یک ماده پودر عملکردی پیشرفته است که دارای دید گسترده ای است

9. The method of bismuth - phospho molybdenum blue photometry determination of phosphorus by mathematic correction overcome vanadium obstruction had described in this paper.
[ترجمه ترگمان]روش of - phospho molybdenum blue photometry of فسفر با اصلاح ریاضی بر obstruction وانادیوم دار در این مقاله توضیح داده شد
[ترجمه گوگل]روش تشخیص فوتومتری بیسموت - فسفو مولیبدن آبی فسفر با اصلاح ریاضی غلبه بر انسداد وانادیم در این مقاله شرح داده شده است

10. Bismuth vanadate pigment is a kind of novel yellow pigment with bright color, good performance and unleaded innocuity.
[ترجمه ترگمان]Bismuth vanadate نوعی of زرد با رنگ روشن، عملکرد خوب و بدون سرب innocuity می باشد
[ترجمه گوگل]رنگدانه بیسموت وانادات یک نوع جدید رنگدانه زرد با رنگ روشن، عملکرد خوب و بی قراری است

11. The substitutional solid solution formed by cobalt and bismuth molybdate will improve the conductivity and sensitivity of this gas sensor to reducing gases.
[ترجمه ترگمان]محلول جامد substitutional که بوسیله کبالت و مولیبدات تشکیل می شود، رسانایی و حساسیت این سنسور گاز را برای کاهش گازها بهبود خواهد بخشید
[ترجمه گوگل]راه حل جامد جایگزین مولیبدت کبالت و بیسموت باعث هدایت و حساسیت این سنسور گاز برای کاهش گازها خواهد شد

12. Beryllium, bismuth, and bromine must be considered as well.
[ترجمه ترگمان]Beryllium، bismuth و برومین را نیز باید در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]بریلیم، بیسموت و بروم نیز باید در نظر گرفته شود

13. The electrocrystallization of bismuth on glassy carbon electrodes (GCEs) from nitrate solutions was studied by cyclic voltammetry and chronoamperometry.
[ترجمه ترگمان]استفاده از محلول نیترات حاوی مواد حاوی اکسید glassy (GCEs)از محلول های نیترات از طریق ولتامتری چرخه ای و chronoamperometry، مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]الکترو کریستالیزاسیون بیسموت بر روی الکترودهای کربن شیشه ای (GCEs) از محلول های نیترات با استفاده از ولتامتری مایع و کروموپمپومتری انجام شد

14. The novel non - toxic bismuth vanadate pigment can be the effective substitute for yellow toxic inorganic pigments.
[ترجمه ترگمان]رنگدانه های غیر سمی bismuth vanadate ممکن است جایگزین موثری برای رنگدانه های زرد سمی و سمی باشند
[ترجمه گوگل]این رنگدانه جدید بیسموت وانادات غیر سمی می تواند جایگزین موثر رنگدانه های غیر زیستی زرد زرد باشد

15. Bismuth nanomaterials with very large magnetoresistance (MR) and excellent thermoelectric properties are widely used in magnetic field sensor, thermoelectric cooler or batteries materials.
[ترجمه ترگمان]نانو مواد نانو با magnetoresistance بسیار بزرگ (MR)و خواص حرارتی عالی به طور گسترده در سنسور میدان مغناطیسی، cooler حرارتی یا مواد باتری های مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]نانومواد بیسموت با مقاومت زیاد مغناطیسی (MR) و خواص ترموالکتریک بسیار عالی در سنسور میدان مغناطیسی، کولر ترموالکتریک یا مواد باتری استفاده می شود


کلمات دیگر: