کلمه جو
صفحه اصلی

wimp


(خودمانی) آدم بی عرضه، بی بو و خاصیت، ضعیف النفس، پهلوان پنبه، آدم ترسو، آدم بی عرضه، آدم ریغو، آدم ضعیف

انگلیسی به فارسی

(محاوره، به تحقیر) آدم بزدل، آدم ترسو، آدم بی‌عرضه، آدم ریغو، آدم ضعیف


wimp


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: wimpish (adj.), wimpy (adj.)
• : تعریف: (informal) a timid, ineffectual person.
مشابه: milquetoast

• weak and cowardly person, pushover
if you describe someone as a wimp, you mean they lack confidence or determination, or that they are often afraid; an informal word.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تنبل - ( اصطلاح عامیانه) تنبل .

مترادف و متضاد

weakling


Synonyms: baby, caitiff, chicken, chicken heart, chicken liver, coward, cream puff, crybaby, daisy, featherweight, fraidy-cat, jellyfish, lily liver, loser, milksop, momma’s boy, namby-pamby, pansy, pantywaist, puppy, pushover, scaredy-cat, schlemiel, sissy, wuss, wussy, yellow belly


جملات نمونه

1. I'm afraid I'm a bit of a wimp when it comes to climbing up ladders.
[ترجمه ترگمان]می ترسم وقتی که از نردبان بالا برود من کمی ترسو هستم
[ترجمه گوگل]من می ترسم که وقتی به بالا رفتن از نردبان می رسم، کمی از شبیه سازی می شوم

2. Don't be a wimp.
[ترجمه ترگمان]ترسو نباش
[ترجمه گوگل]نباشید

3. He's such a, snotty - nosed little ` wimp.
[ترجمه ترگمان]او مردی است با بینی شکسته و بینی کشیده
[ترجمه گوگل]او چنین است، snotty - بینی کمی 'wimp

4. Which man wants to admit that he's a wimp and needs to assert himself?
[ترجمه ترگمان]کدوم مرد می خواد قبول کنه که اون a و نیاز داره خودش رو نشون بده؟
[ترجمه گوگل]کدام مرد می خواهد اعتراف کند که او یک شوخی است و باید خودش را ادعا کند؟

5. But though Zen looks a wet little wimp he's as tough as old boots.
[ترجمه ترگمان]اما با این وجود، به نظر می رسه که یه موش آب کشیده، اون هم مثل پوتین های کهنه است
[ترجمه گوگل]اما با وجود اینکه زین به نظر می رسد شبیه به مرطوب کمی است، او مانند چکمه های قدیمی است

6. Don't be such a wimp, Simon. Tell her you want to break up.
[ترجمه ترگمان]اینقدر ترسو نباش سایمون بهش بگو که میخوای بهم بزنی
[ترجمه گوگل]مثل سیمون، مثل این نیست به او بگویید که می خواهید شکسته شود

7. Knowing full well that I was a wimp at heart, it was refreshing to be treated as something else.
[ترجمه ترگمان]با آگاهی کامل از اینکه من در قلبم یک wimp بودم، با طراوت بود که به عنوان چیز دیگری رفتار شود
[ترجمه گوگل]دانستن کامل به خوبی که من دلمشغولی بود، آن را طراوت به عنوان چیز دیگری درمان شده است

8. Jack supposed he was a bit of a wimp, with his dislike of rugby and love of photography.
[ترجمه ترگمان]جک تصور می کرد که او با علاقه اش به عکاسی و عشق به عکاسی کمی of است
[ترجمه گوگل]جک تصور می کرد او کمی از یک شبیه سازی شده بود، با نداشتن او از راگبی و عشق عکاسی

9. Don't be such a wimp.
[ترجمه ترگمان]اینقدر ترسو نباش
[ترجمه گوگل]چنین شبیه سازی نکنید

10. No wonder Graham was a bit of a wimp.
[ترجمه ترگمان]تعجبی نداشت که گراه ام یک کمی ترسو بود
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که گراهام کمی شبیه به هم بود

11. What a wimp, I thought.
[ترجمه ترگمان]به خودم گفتم: چه wimp
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که چه جالب

12. You're gutless. You're a wimp. You're a chicken.
[ترجمه ترگمان]تو ترسو نیستی تو ترسویی تو یک مرغ هستی
[ترجمه گوگل]شما بی رحم هستید شما یک جادوگر هستید تو مرغ هستی

13. Feeling like a complete wimp for ever having asked, I set off back up the slope.
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس ناامیدی کاملی به من دست داده بود، از شیب بالا رفتم
[ترجمه گوگل]احساس می کنم مثل یک شامپو کامل برای همیشه از پرسیدن، من شروع به عقب تا شیب

14. Stop being a wimp Owl and take my playing like a man!
[ترجمه ترگمان]مثل یه مرد ترسو نباش و مثل یه مرد بازی می کنم
[ترجمه گوگل]متوقف کردن یک جغد جغد و بازی کردن مثل یک مرد!

پیشنهاد کاربران

فاقد اعتماد بنفس

نِق نِقو

windows , icons , menus, pointer

ترسو، بزدل،
A coward, someone who lacks courage

کسی که از انجام کاری میترسد
ضعیف و ناتوان

Wimp out
در رفتن از زیر بار کاری یا مسئولیتی


کلمات دیگر: