کلمه جو
صفحه اصلی

workaround

انگلیسی به انگلیسی

• manner of bypassing a problem caused by a bug without correcting the bug itself (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] روش تعبیه شده برای اجتناب از یک مشکل، و معمولاً با اجتناب از به کارگیری بخش ناقص یک سیستم. مثلاً اگر کلید Tab بر روی یک صفحه کلید کار نمی کند، یک راه احتمالی، استفاده از Ctrl-l است که همان کد را منتقل می کند.

پیشنهاد کاربران

راه حل جایگزین

راه حل جنبی

( اصطلاح ) : راهی برای غلبه بر مشکلات

https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/workaround

راه حل فوری و فی البداهه برای یک حادثه یا مساله
راه حل جایگزین
برنامه جایگزین برای حل یک مساله

You have to work around it
تو باید بر این مسئله ( مشکل ) فائق بشی.

پیراکار: پیرا پیشوندی به معنای پیرامون است. سیستم رفع موقت.

مقابله کردن
غلبه کردن

دور زدن ( مثلا مشکل )


کلمات دیگر: