کلمه جو
صفحه اصلی

overconfidence


معنی : خود رایی، خود سری، اطمینان بیش از حد
معانی دیگر : اطمینان بیش از حد

انگلیسی به فارسی

اطمینان بیش از حد


بیش از حد اعتماد به نفس، اطمینان بیش از حد، خود رایی، خود سری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of confidence.

• exaggerated sense of self-worth; arrogance

مترادف و متضاد

خود رایی (اسم)
self-sufficiency, despotism, arrogance, assumption, confidence, assurance, contrariness, conceit, self-confidence, bighead, headstrongness, self-assertion, self-assurance, high-handedness, overconfidence, self-will

خود سری (اسم)
self-sufficiency, arrogance, assumption, confidence, assurance, contrariness, disobedience, conceit, self-confidence, bighead, waywardness, fearlessness, headstrongness, barefacedness, hardihood, self-assertion, self-assurance, pertinacity, high-handedness, intrepidity, naughtiness, overconfidence, self-will

اطمینان بیش از حد (اسم)
overconfidence

جملات نمونه

1. Over-confidence in the early days has led to a surfeit of caution ever since.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس در روزه ای اولیه منجر به بیش از حد احتیاط از آن زمان شده است
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس در روزهای نخستین، از آن زمان تا کنون منجر به آزار و اذیت شده است

2. Therefore, both over-confidence and under-confidence may play a part in creating an environment in which accidents happen more readily.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هم اعتماد به نفس و هم اعتماد به نفس ممکن است نقشی در ایجاد محیطی بازی کنند که در آن حوادث به آسانی رخ می دهند
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر دو اطمینان بیش از حد و اعتماد به نفس ممکن است بخشی در ایجاد محیطی باشد که در آن تصادفات به راحتی اتفاق می افتد

3. Perhaps over-confidence has meant the taking of poor risks or a laziness over home-work.
[ترجمه ترگمان]شاید اعتماد بیش از حد به معنای ریسک پذیری یا تنبلی در شغل خانگی باشد
[ترجمه گوگل]شاید بیش از حد اعتماد به معنی بدست آوردن خطرات فقیر و یا تنبلی بیش از خانه کار است

4. Confidence is a fine trait. Over-confidence isn't. Laurell K. Hamilton
[ترجمه ترگمان]اعتماد یک ویژگی خوب است اعتماد به نفس نیست Laurell ک همیلتون
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس صحیح است بیش از حد اعتماد به نفس نیست لورل ک هامیلتون

5. This failure must be ascribed, more than anything else, to the arrogant over-confidence engendered by our early victories.
[ترجمه ترگمان]این شکست باید بیش از هر چیز دیگری نسبت به اعتماد به نفس ناشی از پیروزی های زودرس نسبت داده شود
[ترجمه گوگل]این شکست باید بیش از هر چیز دیگری را به اعتماد به نفس پرستی که به دست پیروزی های اولیه ما ایجاد شده است، تسویه کند

6. But we must beware of overconfidence - we have had false dawns before!
[ترجمه ترگمان]اما ما باید از اعتماد به نفس نفس خود بر حذر باشیم - ما قبلا اشتباه کرده بودیم!
[ترجمه گوگل]اما ما باید از اعتماد به نفس مراقب باشیم - قبل از اینکه سپیدههای دروغین داشته باشیم!

7. At the banks, overconfidence in "risk management" methods (which were mostly worthless) and ill-considered compensation practices were serious contributing causes.
[ترجمه ترگمان]در بانک ها، اعتماد کاذب در روش های \"مدیریت ریسک\" (که اغلب بی ارزش بودند)و شیوه های جبران نادرست در نظر گرفته می شدند
[ترجمه گوگل]در بانک ها، اعتماد به نفس در روش های مدیریت ریسک (که عمدتا بی ارزش بود) و اقدامات جبران خسارت در نظر گرفته شد، عوامل جدی کمک کننده بودند

8. Stan didn't like thinking that way, for overconfidence could jinx an operation.
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه به این فکر نکرده بود، چون به این اعتماد به نفس نفس افتاده بود
[ترجمه گوگل]استن دوست نداشت که چنین فکر کند، زیرا اعتماد به نفس می تواند یک عمل جراحی انجام دهد

9. Overconfidence and regret aversion are two basic concepts in behavioral finance.
[ترجمه ترگمان]بیزاری و بیزاری دو مفهوم اصلی در امور مالی رفتاری هستند
[ترجمه گوگل]بی اعتنایی بیش از حد اعتماد به نفس و نگرانی از پشیمانی دو مفاهیم اساسی در امور مالی رفتاری است

10. The overconfidence of economists might even be thought a manifestation of animal spirits.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس کاذب اقتصاددانان ممکن است حتی به عنوان جلوه ای از روحیه حیوانات تلقی شود
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس اقتصاددانان حتی ممکن است یک تظاهرات روح حیوانات باشد

11. Optimism based on a realization is never overconfidence.
[ترجمه ترگمان]خوش بینی براساس درک هرگز اعتماد به نفس کاذب نیست
[ترجمه گوگل]خوش بینی بر اساس تحقق هرگز بیش از حد اعتماد به نفس است

12. Overconfidence in oneself is the first step to fail.
[ترجمه ترگمان]overconfidence در خود، اولین قدم برای شکست دادن است
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس در خود اولین قدم برای شکست است

13. Overconfidence : Don't overestimate yourself or you may get hurt. Decide carefully.
[ترجمه ترگمان]overconfidence: بیش از حد خود را دست بالا نگیرید و یا ممکن است آسیب ببینند با دقت تصمیم بگیرید
[ترجمه گوگل]بیش از حد اعتماد به نفس خود را بیش از حد تعریف نمی کنید و یا ممکن است صدمه ببیند با دقت تصمیم بگیرید

14. That's because overconfidence can lead to overtrading, which studies have shown leads to individual investors drastically underperforming the market.
[ترجمه ترگمان]به این دلیل که اعتماد به نفس کاذب می تواند منجر به overtrading شود، که مطالعات نشان داده اند که منجر به کاهش شدید بازار سرمایه گذاران فردی شده است
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که اعتماد به نفس می تواند به overtrading منجر شود، که مطالعات نشان می دهد منجر به سرمایه گذاران فردی به طور قابل ملاحظه ای عملکرد بازار

15. Avoid overconfidence —— it could be your greatest enemy.
[ترجمه ترگمان]از اعتماد به نفس کاذب اجتناب کنید - - می تواند بزرگ ترین دشمن شما باشد
[ترجمه گوگل]اجتناب از اعتماد به نفس - این می تواند بزرگترین دشمن شما باشد

پیشنهاد کاربران

اعتماد به نفس بیش از حد

اعتماد به نفس کاذب
بیش اطمینانی

اعتماد به سقف


کلمات دیگر: