کلمه جو
صفحه اصلی

printing


معنی : طبع، چاپ، چاپ پارچه، باسمهزنی
معانی دیگر : عمل چاپ کردن، هنر چاپ، چیز چاپ شده (به ویژه چاپ دوم و سوم و غیره)، ویرایش، تجدید چاپ

انگلیسی به فارسی

چاپ، طبع، چاپ پارچه، باسمه زنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the process, craft, or business of making printed texts.

(2) تعریف: printed material.

(3) تعریف: an act of producing a group of printed copies of a single text.

- the third printing of the book
[ترجمه ترگمان] سومین چاپ کتاب
[ترجمه گوگل] چاپ سوم کتاب

(4) تعریف: writing in which the characters are like printed type.

• act of imprinting images or words onto paper; printed letters

دیکشنری تخصصی

[نساجی] چاپ - عمل چاپ کردن

مترادف و متضاد

طبع (اسم)
addiction, nature, character, temper, printing, publication, leaning

چاپ (اسم)
impression, printing, stamp, press, edition, print

چاپ پارچه (اسم)
printing

باسمه زنی (اسم)
printing

جملات نمونه

1. a printing house
چاپخانه

2. a printing shop
چاپخانه

3. the printing of this book
چاپ این کتاب

4. this book's printing took two years
چاپ این کتاب دو سال طول کشید.

5. of his book's first printing only one copy is extant
فقط یکی از نسخه های چاپ اول کتابش باقی مانده است.

6. the issue of the second printing of this book
انتشار دومین چاپ این کتاب

7. a final review of a text before printing
بازنگری نهایی متن قبل از چاپ

8. the spelling of his name as it stands in the first printing
املای نام او آنطوری که در چاپ اول آمده است.

9. Mistakes in the printing should be pointed out at once.
[ترجمه ترگمان]اشتباهاتی که در چاپ مرتکب می شود باید بلافاصله به آن اشاره شود
[ترجمه گوگل]اشتباهات در چاپ باید در یک بار اشاره شود

10. The printing press helped diffuse scientific knowledge.
[ترجمه ترگمان]چاپ مطبوعات به انتشار دانش علمی کمک کرد
[ترجمه گوگل]مطبوعات چاپی به انتشار دانش علمی کمک کردند

11. The old printing press will have to be pensioned off.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات قدیمی باید آن را بازنشسته کنند
[ترجمه گوگل]مطبوعات قدیمی مجبور خواهند شد که بازنشسته شوند

12. Printing presses have diffused out information.
[ترجمه ترگمان]مطبوعات چاپ اطلاعات را منتشر کرده اند
[ترجمه گوگل]مطبوعات چاپ اطلاعات را منتشر کرده اند

13. They provide design services and do printing and packaging.
[ترجمه ترگمان]آن ها خدمات طراحی و چاپ و بسته بندی را ارایه می دهند
[ترجمه گوگل]آنها خدمات طراحی و چاپ و بسته بندی را ارائه می دهند

14. They have made a good job of the printing.
[ترجمه ترگمان]آن ها کار خوبی در زمینه چاپ انجام داده اند
[ترجمه گوگل]آنها کار خوبی از چاپ انجام داده اند

15. The closure of the Manchester printing factory is the company's biggest single cutback so far.
[ترجمه ترگمان]تعطیلی کارخانه چاپ منچستر بزرگ ترین قطعی قطعی شرکت تاکنون است
[ترجمه گوگل]بستن کارخانه چاپخانه منچستر تا کنون بزرگترین برش یک شرکت است

16. The electronic and printing unit has annual sales of about $80 million.
[ترجمه ترگمان]واحد الکترونیک و چاپ سالانه حدود ۸۰ میلیون دلار فروش دارد
[ترجمه گوگل]واحد الکترونیک و چاپ فروش سالیانه حدود 80 میلیون دلار است

17. They said the printing was too faint to reproduce well.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که چاپ انقدر ضعیف بود که به خوبی تکثیر شود
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که چاپ بسیار ضعیف است تا خوب تولید شود

18. The book is in its sixth printing.
[ترجمه ترگمان]این کتاب در چاپ ششم خود قرار دارد
[ترجمه گوگل]این کتاب در چاپ ششم خود است

19. Printing a black-and-white negative on to colour paper produces a similar monochrome effect.
[ترجمه ترگمان]چاپ یک صفحه منفی سیاه و سفید بر روی کاغذ رنگی یک اثر تک رنگ مشابه ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]چاپ منفی سیاه و سفید بر روی کاغذ رنگ به تولید یک اثر تک رنگ مشابه است

the printing of this book

چاپ این کتاب


پیشنهاد کاربران

بازنگری کردن.
تجدید نظر کردن


کلمات دیگر: