کلمه جو
صفحه اصلی

tuning


معنی : میزان سازی
معانی دیگر : میزان سازی

انگلیسی به فارسی

میزان سازی


تنظیم، میزان سازی


انگلیسی به انگلیسی

• act of tuning, process of adjusting to match a given standard or pitch

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] تنظیم تنظیم کردن مدارها برای عملکرد بهینه در بسامد مطلوب. - تنظیم سازی
[نساجی] تنظیم کردن ماشین ( برای بهتر کردن راندمان )

مترادف و متضاد

میزان سازی (اسم)
tuning

جملات نمونه

1. tuning fork
دیاپازون،چنگالک آواسنج

2. the hubbub of musicians tuning up
سروصدای نوازندگانی که دارند سازهای خود را کوک می کنند

3. I could hear the sound of a band tuning up.
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای a را بشنوم
[ترجمه گوگل]من می توانستم صدایی از تنظیم گروه را بشنوم

4. The band were tuning up their guitars.
[ترجمه محمین] گروه ( نوازندگان ) گیتار های خود را تنظیم کردند.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان گیتار خود را جمع کردند
[ترجمه گوگل]این گروه گیتار خود را تنظیم کردند

5. Get into the habit of tuning your guitar every day before you practise.
[ترجمه ترگمان]هر روز قبل از تمرین guitar را کوک کنی
[ترجمه گوگل]هر روز قبل از تمرین، گیتار خود را تنظیم کنید

6. Your piano is flat; it needs tuning.
[ترجمه ترگمان]piano صاف است و احتیاج به کوک کردن دارد
[ترجمه گوگل]پیانو شما صاف است نیاز به تنظیم دارد

7. The orchestra was tuning up as we entered the hall.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد تالار شدیم، نوازندگان می نواختند
[ترجمه گوگل]ارکستر تنظیم شد تا ما وارد سالن شدیم

8. After fiddling with the tuning I finally got JFM.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که با the ور رفتم بالاخره JFM شدم
[ترجمه گوگل]بعد از سر و صدا با تنظیم من بالاخره JFM کردم

9. They are tuning up a plane on the flight line.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال تنظیم یک هواپیما در خط پرواز هستند
[ترجمه گوگل]آنها هواپیمایی را در خط پرواز تنظیم می کنند

10. Others were quietly tuning up their instruments.
[ترجمه ترگمان]بقیه به آرامی وسایلشان را جمع می کردند
[ترجمه گوگل]دیگران بی سر و صدا تنظیم ابزار خود را

11. The engine certainly needs tuning but there's nothing wrong with the car.
[ترجمه ترگمان]موتور مطمئنا به کوک کردن نیاز دارد، اما هیچ مشکلی با اتومبیل وجود ندارد
[ترجمه گوگل]موتور قطعا نیاز به تنظیم دارد، اما هیچ چیز اشتباهی در ماشین وجود ندارد

12. People get their information by tuning in to foreign radio stations.
[ترجمه ترگمان]مردم اطلاعات خود را با تنظیم در ایستگاه های رادیویی خارجی به دست می آورند
[ترجمه گوگل]مردم اطلاعات خود را با تنظیم به ایستگاه های رادیویی خارجی دریافت می کنند

13. He would outlaw tuning kit like Dynojet's Power Commander,[sentence dictionary] which alters fuel injection and engine management systems.
[ترجمه ترگمان]او همچنین کیت کوک را مانند فرمانده نیروی Dynojet، [ فرهنگ لغت جمله ] که تزریق سوخت و سیستم های مدیریت موتور را تغییر می دهد، ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]او کیت تنظیماتی مانند فرمانده نیروی Dynojet [dictionary dictionary] را تغییر داد که باعث تغییر سیستم تزریق سوخت و موتورهای مدیریت موتور می شود

14. I also put on the real Sperzel locking tuning pegs as opposed to the fake ones that Fender are making now.
[ترجمه ترگمان]من همچنین میخ ها را در قفل کردن Sperzel قرار دادم که در حال حاضر در حال ساخت آن هستند
[ترجمه گوگل]من همچنین در مورد تنظیمات قفل کردن واقعی Sperzel قرار دادم که مخالف آنهایی هستند که فندر در حال ساخت هستند

15. Thus juvenile mortality readily influences size by tuning the timing of maturity.
[ترجمه ترگمان]بنابراین مرگ و میر نوجوانان به آسانی بر اندازه تنظیم زمان بلوغ تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، با تنظیم زمان زمان بلوغ، مرگ و میر نوجوانان به اندازه ای تاثیر می گذارد

پیشنهاد کاربران

گوش دادن یا تنظیم موسیقی
کوک کردن

Tuning the instrument
کوک کردن ساز

تنظیم

ارتقا مشخصات فنی و ظاهری خودروهای لوکس
پ. ن: همان کاری که در شرکت کوروش منصوری و . . انجام می شود .



کلمات دیگر: