کلمه جو
صفحه اصلی

wooden spoon

انگلیسی به انگلیسی

• a wooden spoon is a spoon made of wood that you can use when you are cooking.
you can say that the person or team that finishes a race or competition in last place gets the wooden spoon; an informal use.

جملات نمونه

1. Jarvis took the wooden spoon in the first tournament.
[ترجمه ترگمان]یس یس قاشق چوبی را در مسابقه اول برد
[ترجمه گوگل]جارویس قاشق چوبی را در مسابقات اول به دست آورد

2. Cream together the margarine and sugar with a wooden spoon until light and fluffy.
[ترجمه ترگمان]کره مارگارین و شکر با قاشق چوبی تا روشنایی و کرکی
[ترجمه گوگل]کرم را با مارگارین و قند با یک قاشق چوبی تا زمانی که نور و کرکی

3. Stir the mixture with a wooden spoon.
[ترجمه ترگمان]مخلوط را با یک قاشق چوبی بریزید
[ترجمه گوگل]مخلوط را با یک قاشق چوبی مخلوط کنید

4. Our college team took the wooden spoon in the inter-collegiate league this season.
[ترجمه ترگمان]تیم کالج ما قاشق چوبی را در لیگ بین شاخه ای در این فصل به دست آورد
[ترجمه گوگل]تیم کالج ما این قاشق چوبی را در لیگ بین کالج در این فصل گرفت

5. When he motioned for her to take the wooden spoon from him she did so, avoiding touching him at all costs.
[ترجمه ترگمان]وقتی به او اشاره کرد که قاشق چوبی را از او بگیرد، او این کار را کرد و از دست دادن به هر قیمتی که شده بود اجتناب می کرد
[ترجمه گوگل]وقتی او برایش قهوه چوبی را از او گرفت، او این کار را انجام داد، و از هرچیزی به او دست زد

6. Give him a plastic or wooden spoon and plug your ears!
[ترجمه ترگمان]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش های خود را بگیرید!
[ترجمه گوگل]او را یک قاشق چوبی پلاستیکی یا چوبی بگذارید و گوشهایتان را ببندید!

7. The wooden spoon award went to Mike Tunnell for the third year running.
[ترجمه ترگمان]جایزه چوبی قاشق چوبی برای سومین سال جاری به مایک Tunnell داده شد
[ترجمه گوگل]جایزه قاشق چوبی به مدت سه سال به مایک تونل رفت

8. Break up the chunks with a wooden spoon as it cooks, then strain the pulp through a jelly bag.
[ترجمه ترگمان]تکه های بزرگ را با یک قاشق چوبی بشکنید، بعد خمیر را از درون کیسه ژله بکشید
[ترجمه گوگل]در صورت آشپزی، قطعات را با یک قاشق چوبی برش دهید و سپس پودر را از طریق کیسه ژله فشار دهید

9. Pounding is done with a large wooden spoon.
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن با یک قاشق چوبی بزرگ تموم شده
[ترجمه گوگل]تپش با یک قاشق بزرگ چوبی انجام می شود

10. With wooden spoon, cream butter and peanut butter until smooth, add sugar and cream well.
[ترجمه ترگمان]با قاشق چوبی، کره خامه و کره بادام زمینی تا صاف کردن، شکر و خامه را به خوبی اضافه کنید
[ترجمه گوگل]با قاشق چوبی، کره کره و کره بادام زمینی تا صاف، شکر و کرم را به خوبی اضافه کنید

11. She whacked butter and eggs with her wooden spoon.
[ترجمه ترگمان]اون کره و تخم مرغ رو با قاشق چوبی اون زد
[ترجمه گوگل]او کره و تخم مرغ با قاشق چوبی خود را نابود کرد

12. A huge wooden spoon protruded from the cauldron.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق چوبی بزرگ از پاتیل بیرون امده بود
[ترجمه گوگل]یک قاشق چوبی بزرگ از دیگ خارج شده است

13. He used a wooden spoon to stir the mixture, whistling softly.
[ترجمه ترگمان]او از یک قاشق چوبی استفاده کرد تا معجون را تکان دهد و آهسته سوت می زد
[ترجمه گوگل]او با استفاده از یک قاشق چوبی برای مخلوط کردن مخلوط، به آرامی صدای سوت زدن

14. Deglaze pan with wine, stirring with a wooden spoon to loosen food particles.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را با آب مخلوط کنید و با یک قاشق چوبی حرکت کنید تا ذرات غذا را شل کنید
[ترجمه گوگل]پودر زرده تخم مرغ با شراب، با قاشق چوبی مخلوط کنید تا ذرات غذایی را از بین ببرید

15. Give him a plastic or wooden spoon and plug your ears! Fill an empty plastic bottle with a few lentils.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق پلاستیکی یا چوبی به او بدهید و گوش های خود را بگیرید! یک بطری پلاستیکی خالی با چند عدس پر کنید
[ترجمه گوگل]او را یک قاشق چوبی پلاستیکی یا چوبی بگذارید و گوشهایتان را ببندید! یک بطری پلاستیکی خالی را با چند عدس پر کنید

پیشنهاد کاربران

قاشق چوبی


کلمات دیگر: