کلمه جو
صفحه اصلی

downsizing

انگلیسی به فارسی

کاهش


انگلیسی به انگلیسی

• act of reducing the size of, bringing something down to a smaller scale; lowering expenses, taking various measures to cut costs in order to stabilize the financial situation of a corporation (e.g. manufacturing in smaller amounts, reducing number of employees, etc.)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] کوچک سازی

جملات نمونه

1. American manufacturing organizations have been downsizing their factories.
[ترجمه ترگمان]سازمان های تولیدی آمریکایی، factories خود را کاهش داده اند
[ترجمه گوگل]سازمان های تولیدی آمریکایی کارخانه های خود را کاهش داده اند

2. She wasn't sheded in the bout of downsizing.
[ترجمه ترگمان]او در مورد اخراج شدن زیاد سخت نمی گرفت
[ترجمه گوگل]او در مقابله با کم و کاستن نیست

3. With downsizing and consolidation all the rage, owners are left with empty spaces and few choices in reusing them.
[ترجمه ترگمان]با کاهش اندازه و تحکیم تمام خشم، مالکان با فضاهای خالی و انتخاب های کمی در استفاده مجدد از آن ها باقی می مانند
[ترجمه گوگل]با کاهش و تقویت همه خشم، صاحبان با فضاهای خالی و چند انتخاب در استفاده مجدد از آنها باقی می مانند

4. Another year, another downsizing, and this time a monster.
[ترجمه ترگمان]یک سال دیگر، کوچک شدن، و این بار هیولا
[ترجمه گوگل]یک سال دیگر، یکی دیگر از کاهش، و در این زمان هیولا

5. By preaching the merits of downsizing, they have provided bosses with arguments for measures that tough economic times have required anyway.
[ترجمه ترگمان]با موعظه مزایای کاهش اندازه، آن ها bosses را برای اقداماتی که زمان های دشوار اقتصادی به هر حال مورد نیاز است، فراهم کرده اند
[ترجمه گوگل]با موعظه شایستگی کاهش، آنها مدیران را با استدلال برای اقدامات که سخت اقتصادی زمان لازم است به هر حال ارائه شده است

6. For devotees of downsizing, the signs are that this could be a vintage year.
[ترجمه ترگمان]برای devotees از کوچک سازی، نشانه ها حاکی از این است که این می تواند یک سال vintage باشد
[ترجمه گوگل]برای عواقب کم شدن، نشانه ها این است که این می تواند یک سال تولد باشد

7. "Downsizing" simply means that firms are tending to buy smaller computers to do jobs which used to require big ones.
[ترجمه ترگمان]\"Downsizing\" به سادگی به این معنی است که شرکت ها در حال تمایل به خرید کامپیوترهای کوچک تر هستند تا کاری را انجام دهند که به نیازهای بزرگ نیاز دارند
[ترجمه گوگل]'کاهش' به این معنی است که شرکت ها در حال تلاش برای خرید رایانه های کوچکتر برای انجام کارهایی هستند که به آنها نیاز دارد

8. Caught in frenzied downsizing, Dan joined the legions of independent consultants.
[ترجمه ترگمان]دن پس از گرفتار شدن در اندازه خود گروهی از مشاوران مستقل را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]دن به دلیل کم و کاستی ناامید شد، دن به لژیون مشاوران مستقل پیوست

9. Some argue that downsizing is dissolving the glue that has traditionally held companies together, and without which they may never flourish.
[ترجمه ترگمان]برخی استدلال می کنند که کاهش اندازه the است که به طور سنتی با هم شرکت می کنند و بدون آن هرگز شکوفا نمی شوند
[ترجمه گوگل]بعضی ها معتقدند که کاهش، حل کردن چسب است که به طور سنتی شرکت ها را با هم ادغام می کند و بدون آن هرگز ممکن است شکوفا شود

10. The downsizing Navy is training fighter pilots elsewhere.
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی downsizing خلبانان جنگنده را در جاه ای دیگر آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]نیروی دریایی کمینه آموزش خلبانان جنگنده در جای دیگر است

11. That is part of what downsizing is all about, yet down-sizing is not reflected in official indexes of capacity.
[ترجمه ترگمان]این بخشی از آنچه که کاهش اندازه است، در عین حال کاهش اندازه در شاخص های رسمی ظرفیت منعکس نمی شود
[ترجمه گوگل]این بخشی از کاهش تقریبی است که همه چیز در مورد آن است، اما اندازه گیری در شاخص های رسمی ظرفیت نشان داده نمی شود

12. Downsizing continues apace with radical change thanks to galloping new technology, while the current merger epidemic leads to unpredictable job loss.
[ترجمه ترگمان]Downsizing به لطف تکنولوژی جدید، به تغییرات اساسی ادامه می دهد، در حالی که اپیدمی جدید ادغام منجر به از دست رفتن کار غیرقابل پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]با کاهش تدریجی فن آوری جدید، کاهش تلفات با تغییرات رادیکال ادامه می یابد، در حالی که اپیدمی فعلی ادغام منجر به از دست دادن شغل غیر قابل پیش بینی می شود

13. Downsizing was the order of the day, and thousands of jobs were lost.
[ترجمه ترگمان]Downsizing نظم و ترتیب روز بود و هزاران شغل از دست رفته بود
[ترجمه گوگل]کاهش میزان سفارش روز بود و هزاران شغل از بین رفت

14. In an era of government downsizing, Texas is thinking big.
[ترجمه ترگمان]در عصر کاهش اندازه دولت، تگزاس در حال فکر کردن است
[ترجمه گوگل]تگزاس در دوران کاهش دولت، بزرگ فکر می کند

15. After all, how can you square downsizing with acquiring a smaller carrier with a similar cost base?
[ترجمه ترگمان]به هر حال، چگونه شما می توانید با کسب یک حامل کوچک تر با یک مبنای هزینه مشابه، اندازه خود را کاهش دهید؟
[ترجمه گوگل]پس از همه، چگونه می توانید با کسب یک حامل کوچکتر با یک پایه هزینه مشابه چگونه می توانید کاهش دهید؟

پیشنهاد کاربران

منقبض سازی

کوچک کردن یک سازمان باگاهش تعداد نیروهایی که کارمیکنند.

تعدیل ( نیرو )

redundancy
تعدیل نیرو


کلمات دیگر: