کلمه جو
صفحه اصلی

twisting

انگلیسی به فارسی

پیچش، تاب خوردن، پیچاندن، پیچیدن، تابیدن، چرخیدن، پیچ دادن، تاب دادن، پیچ دار کردن، خم کردن


انگلیسی به انگلیسی

• winding, spinning; spinning of twine; rotating; revolving; distortion; overtrading, churning (finance); use of deception to encourage clients to change life insurance companies

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پیچشی - تابیدگی
[نساجی] تاب دادن - بهم تابی نخ - به هم تاباندن نخ ها
[ریاضیات] جفت کردن، پیچش

جملات نمونه

1. The old peasant is twisting pieces of straw into a rope.
[ترجمه ترگمان]دهقان پیر تکه کاه را به طناب پیچیده است
[ترجمه گوگل]دهقان قدیم، قطعه ای از کاه را به طناب می چرخاند

2. A snake was twisting around his arm.
[ترجمه ترگمان]ماری بازویش را دور بازویش پیچیده بود
[ترجمه گوگل]یک مار در اطراف بازوی او چرخید

3. The newspaper was accused of twisting the facts.
[ترجمه ترگمان]روزنامه متهم به چرخاندن واقعیت ها شد
[ترجمه گوگل]روزنامه متهم به چرخاندن حقایق بود

4. She was still twisting about in pain.
[ترجمه ترگمان]هنوز داشت از درد پیچ وتاب می خورد
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد درد صحبت کرده بود

5. I didn't say that! You're twisting my words around!
[ترجمه ترگمان]من این را نگفتم! تو داری حرف های من رو به هم می زنی!
[ترجمه گوگل]من این را نگفتم شما کلمات من را در اطراف چرخانید!

6. Romantic chateaux and castles overlook the river's twisting course.
[ترجمه ترگمان]قصرهای رمانتیک و قلعه های Romantic مسیر منحرف و پرپیچ و خم رودخانه را نادیده می گیرند
[ترجمه گوگل]تپه های رمانتیک و قلعه ها، مسیر ناهموار رودخانه را نادیده می گیرند

7. I didn't say that!You're twisting my words round!
[ترجمه ترگمان]من این را نگفتم! حرفم را تمام کن!
[ترجمه گوگل]من این را نگفتم! شما کلماتی را که در حال چرخش هستم!

8. Those children have been twisting the wreath off again.
[ترجمه ترگمان]این بچه ها دیگر حلقه را از هم جدا کرده اند
[ترجمه گوگل]این بچه ها دوباره جارو کشیدن را از بین می برد

9. You're twisting my words - that's not what I said at all.
[ترجمه ترگمان]داری کلماتم را تحریف می کنی - این چیزی نیست که من گفتم
[ترجمه گوگل]شما کلمات من را پیچ و تاب کنید - این چیزی نیست که من گفتم

10. The sweet peas are twisting up the canes.
[ترجمه ترگمان]نخود شیرین the را به هم می زنند
[ترجمه گوگل]نخود شیرین، قوطی ها را پیچ می زند

11. The rhododendrons encroached ever more on the twisting drive.
[ترجمه ترگمان]The که تا به حال در جاده پیچ خورده بودند
[ترجمه گوگل]ردودندرون هرچه بیشتر بر روی چرخش چرخانده شد

12. She was staring down at her hands, twisting the ring on her finger.
[ترجمه ترگمان]او به دست هایش خیره شده بود و حلقه را روی انگشتش می چرخاند
[ترجمه گوگل]او در دستانش خیره شده بود، حلقه را روی انگشتش چرخاند

13. After twisting and turning for a while, he managed to wriggle free.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که پیچ وتاب می خورد و می چرخید، سعی کرد خودش را آزاد کند
[ترجمه گوگل]پس از چرخش و چرخش برای مدتی، او موفق به wriggle آزاد است

14. She sat there nervously twisting the ring around on her finger.
[ترجمه ترگمان]او با نگرانی ان جا نشسته بود و حلقه را روی انگشتش می چرخاند
[ترجمه گوگل]او نشست و عصبی چرخاندن حلقه اطراف انگشت خود را

پیشنهاد کاربران

پیچ در پیچ
پر پیچ و خم


کلمات دیگر: