کلمه جو
صفحه اصلی

foxed


رنگ برگشته، دارای رنگ سوخته، فاسدشده

انگلیسی به فارسی

روباه، روباه بازی کردن، تزویر کردن، گیج کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: stained or discolored with yellowish brown spots from dampness or age, as book pages or prints.
مشابه: foxy

• tricked; deceived; cheated; stained or spotted with yellowish brown color (due to age); (relating to specimens of birds and mammals in museums) having melanin pigments that have oxidized to a reddish brown color with age

جملات نمونه

1. i was completly foxed by her smiles
لبخندهای او مرا کاملا گول زد.

2. this page is foxed on the corners
گوشه های این صفحه زرد شده است.

3. the disappearance of the money foxed us all
ناپدید شدن پول ها همه ما را مات و سردرگم کرد.

4. I admit I was foxed for some time.
[ترجمه ترگمان] اعتراف می کنم که یه مدتی گول خوردم
[ترجمه گوگل]من قبول میکنم برای مدتی روباه بودم

5. This volume is foxed on the flyleaf.
[ترجمه ترگمان]این حجم در flyleaf foxed است
[ترجمه گوگل]این جلد در فلیله برگ روبه رو است

6. This puzzle has well and truly foxed me!
[ترجمه ترگمان]این معما واقعا مرا فریب داد!
[ترجمه گوگل]این پازل خوب است و واقعا من روباه!

7. The last question foxed even our panel of experts.
[ترجمه ترگمان]آخرین سوال، حتی هیات متخصصان ما را تایید می کند
[ترجمه گوگل]آخرین سؤال حتی پانل کارشناسان ما نیز رواج پیدا کرد

8. He foxed his pursuers by taking another route.
[ترجمه ترگمان]او pursuers را با گرفتن مسیر دیگری گول زد
[ترجمه گوگل]او با دنبال کردن مسیر دیگری، دنباله های خود را روبوسی کرد

9. The question foxed me completely.
[ترجمه ترگمان]این سوال مرا کام لا گول زد
[ترجمه گوگل]سؤال من به طور کامل رفع شد

10. The guy had never foxed him or double-dealt him.
[ترجمه ترگمان]اون یارو هیچوقت بهش خیانت نکرده بود یا باه اش معامله کرده بود
[ترجمه گوگل]این پسر هرگز او را ندیده بود و یا او را دو برابر نکرد

11. The second question on the examination paper foxed me completely; I couldn't understand it at all.
[ترجمه ترگمان]سوال دوم روی کاغذ امتحان کاملا مرا گول زد؛ اصلا نمی توانستم آن را درک کنم
[ترجمه گوگل]سؤال دوم درمورد امتحان به طور کامل من روبه رو شد من نمیتوانم آن را درک کنم

12. They're a bit foxed by the colours of the riders' jerseys and hats.
[ترجمه ترگمان]آن ها کمی تحت تاثیر رنگ های of و hats قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها کمی رنگی از لباس ها و کلاه سواران روباه هستند

13. The second question on the exam paper completely foxed me.
[ترجمه ترگمان]سوال دوم در مورد این مقاله، من را کاملا گیج کرد
[ترجمه گوگل]سوال دوم در مورد امتحان به طور کامل من روبرو شد

14. The foxed the arrogant instructor with a knotty problem.
[ترجمه ترگمان]این مربی مغرور با مشکل knotty آشنا بود
[ترجمه گوگل]مربی متکبر با مشکل پیچیده روبرو می شود

15. The trainee foxed the arrogant instructor with a knotty problem.
[ترجمه ترگمان]کارآموز یک مربی مغرور با مشکل knotty بود
[ترجمه گوگل]این کارآموز، یک آموزگار متکبر را با یک مشکل پیچشی روبرو می کند

پیشنهاد کاربران

گول زدن


کلمات دیگر: