کلمه جو
صفحه اصلی

bb gun

انگلیسی به فارسی

تفنگ BB


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an air gun that shoots BB shot.

• gun which uses air pressure to shoot a bullet, air gun

جملات نمونه

1. For Christmas, I gave my kid a BB gun. He gave me a sweater with a bull's-eye on the back.
[ترجمه ترگمان]برای کریسمس به بچه ام یه تفنگ بادی دادم اون یه پلیور با یه چشم گاو به من داد
[ترجمه گوگل]برای کریسمس، من بچه ای را اسلحه BB دادم او به من یک جلیقه ای با پشت سر گذاشت

2. A low-powered rifle, such as a BB gun, that uses manually compressed air to fire small pellets.
[ترجمه ترگمان]یک تفنگ با قدرت پایین مانند یک تفنگ BB که به طور دستی از هوای فشرده برای آتش گرفتن گلوله های کوچک استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یک اسلحه کم قدرت مانند تفنگ BB که از هوای فشرده دستی به منظور استفاده از گلوله های کوچک استفاده می کند

3. Not long before I had borrowed a BB gun from Luo Xiaosi using green beans as bullets to kill a half kilo of mice in the empty grain store room.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که یک اسلحه BB از لو Xiaosi را با استفاده از لوبیا سبز به عنوان گلوله برای کشتن یک کیلو موش در انبار خالی گندم قرض گرفتم
[ترجمه گوگل]مدتها پیش من یک تفنگ BB را از لو Xiaosi قرض گرفته بودم، با استفاده از لوبیا سبز به عنوان گلوله ای برای کشتن نیم کیلو موش در اتاق ذخیره دانه خالی

4. Given my experiences with the ram, Tavia Perry's BB gun, and similar mistakes I still had ahead of me, I guess I did the right thing.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجربیات من با قوچ، تفنگ بادی BB، و همان اشتباهاتی که هنوز از من پیش امده بود، فکر می کنم کار درست را انجام دادم
[ترجمه گوگل]با توجه به تجربیات من با قوچ، تفنگ بادی Tavia Perry و اشتباهات مشابه من هنوز از من جلوتر بود، من حدس می زنم که من درست انجام دادم

5. What you need is a toy BB gun, if can provide the complete set field operation military uniform and the equipment, can invest naturally, also adds the pleasure.
[ترجمه ترگمان]چیزی که شما نیاز دارید یک تفنگ BB است، اگر بتواند عملیات نظامی و تجهیزات نظامی کامل و تجهیزات را فراهم کند، می تواند به طور طبیعی سرمایه گذاری کند، هم چنین لذت را اضافه کند
[ترجمه گوگل]آنچه شما نیاز دارید یک اسباب بازی اسباب بازی BB است، اگر بتوانید مجموعه عملیات کامل مجموعه عملیات نظامی و تجهیزات را فراهم کنید، می توانید به طور طبیعی سرمایه گذاری کنید، همچنین لذت را اضافه می کند

6. Rabbits hopped along and never knew a 2BB gun was so close at hand.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ها از روی زمین پریدند و هیچ وقت یک تفنگ بادی را که به قدری نزدیک بود نشناخته بود
[ترجمه گوگل]خرگوش ها به هم پیوسته اند و هرگز نمی دانستند که یک اسب 2 بایت با دست بسیار نزدیک بود

7. "Buy" a cheap BB gun here.
[ترجمه ترگمان]یک اسلحه BB ارزان بخرید
[ترجمه گوگل]اینجا یک اسبابباز ارزان BB را خریداری کن

8. Today, me and my brother were having a shooting competition with his BB gun.
[ترجمه ترگمان]امروز، من و برادرم داشتیم با تفنگ BB مسابقه شکار می کردیم
[ترجمه گوگل]امروز، من و برادر من با تیراندازی BB با رقبای تیراندازی مواجه شده بودند

9. Then he sat down in the chair with some beer, sandwiches, and a BB gun.
[ترجمه ترگمان]بعد با مقداری آبجو و ساندویچ و یک تفنگ بادی، روی صندلی نشست
[ترجمه گوگل]سپس او در صندلی با برخی از آبجو، ساندویچ و اسلحه BB نشست

10. One day when I was on the hill with Luo Xiaosi’s BB gun in my hand I saw the team leader’s bitch running on the hill so I shot one bullet to blind its right eye.
[ترجمه ترگمان]یک روز که روی تپه بودم، با تفنگ بادی Xiaosi که در دست داشتم، دیدم که ماده سگ رهبر گروه روی تپه می دود، بنابراین به یک گلوله شلیک کردم تا چشم راستش را کور کند
[ترجمه گوگل]یک روز هنگامی که من در تپه با اسلحه BB Luo Xiaosi در دست من بودم، من دیدم که عوضی رهبر تیم در حال اجرا بر روی تپه، بنابراین من یک گلوله برای کوری چشم راست خود را به ضرب گلوله کشته شد

11. One man was shot in the leg, two teenage women were shot in the arm and the leg, and a 21-year-old woman was shot in the face with a BB gun, police said.
[ترجمه ترگمان]به گفته پلیس، یک مرد در پای تیر به ضرب گلوله کشته شد، دو زن نوجوان در دست و پای او تیر زدند و یک زن ۲۱ ساله با یک تفنگ BB به سمت او شلیک شد
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که یک مرد در پای شلیک شد، دو زن جوان در بازو و پای شلیک کردند و یک زن 21 ساله با یک اسلحه BB شلیک شد

12. One day I was visiting her just after she'd gotten a new BB gun.
[ترجمه ترگمان]یک روز بعد از اینکه یک تفنگ بادی جدید به دست آورد، او را ملاقات کردم
[ترجمه گوگل]یک روز بعد از اینکه او یک اسلحه جدید BB دریافت کرد، من او را دیدم

13. You’d save up to buy a football or a bicycle or a BB gun.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید برای خرید یک توپ فوتبال یا دوچرخه یا یک gun (BB)صرفه جویی کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک فوتبال یا یک دوچرخه یا تفنگ BB خریداری کنید

پیشنهاد کاربران

تفنگ بی بی
نوعی اسلحه بادی


کلمات دیگر: