1. repulsive force
نیروی رانشی (قوه ی دافعه)
2. the repulsive behavior of nadder khan's mother-in-law
رفتار تنفرانگیز مادرزن نادرخان
3. He was utterly repulsive to her.
[ترجمه ترگمان]کام لا نفرت انگیز بود
[ترجمه گوگل]او کاملا مخالف او بود
4. She found the idea deeply repulsive.
[ترجمه ترگمان]او این ایده را عمیقا زننده یافت
[ترجمه گوگل]او این ایده را عمیقا مخوف پیدا کرد
5. Picking your nose is a repulsive habit.
[ترجمه ترگمان]برداشتن بینی یک عادت نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]چیدن بینی شما یک عادت مضر است
6. I think rats and snakes are repulsive.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم موش و مارها نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم موش ها و مارها رنج آور هستند
7. He has hairy nostrils and repulsive furniture.
[ترجمه ترگمان]بینی پرمو و اسباب repulsive دارد
[ترجمه گوگل]او دارای سوراخ های مودار و مبلمان خمیده است
8. Voice, mannerisms, facial expressions, are all wholly repulsive.
[ترجمه ترگمان]Voice، رفتارشان، حالات چهره، تماما نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]صدای، رفتارها، علامت های صورت، همه آنها کاملا مخوف هستند
9. What a repulsive man!
[ترجمه ترگمان]چه مرد نفرت انگیزی!
[ترجمه گوگل]یک مرد رنجور!
10. His chest and cheek the most repulsive sight, a negative constellation of buckshot bruises.
[ترجمه ترگمان]سینه و گونه اش به مراتب نفرت انگیزی است، صورت فلکی negative از گلوله های تفنگ
[ترجمه گوگل]قفسه سینه و چشمتان، دیدنی ترین دیدگاه، یک صورت فلکی منفی از کبودی ها است
11. Constance found him repulsive and she knew immediately that he was dangerous.
[ترجمه ترگمان]کنستنس \"اونو نفرت انگیز پیدا کرد و فورا فهمید که اون خطرناکه\"
[ترجمه گوگل]کنستانس او را مخدوش کرد و بلافاصله متوجه شد که او خطرناک است
12. You repulsive little toad!
[ترجمه ترگمان]ای وزغ کوچولوی نفرت انگیز!
[ترجمه گوگل]تو یه کم خوابیده ای
13. Many people find slugs repulsive.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم، گلوله ها را repulsive
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم لجباز می گیرند
14. Utterly repulsive to the rest of the animal kingdom, but totally irresistible to other skunks.
[ترجمه ترگمان]به نظر بقیه مردم سرزمین حیوانات، کاملا غیرقابل مقاومت هستند، اما با skunks دیگر غیرقابل مقاومت هستند
[ترجمه گوگل]به طور کامل مخوف به بقیه قلمرو حیوانات، اما کاملا غیر قابل مقاومت به دیگر skunks
15. It would have a repulsive gravitational effect, and thus make those regions expand in an inflationary manner.
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک تاثیر گرانشی زننده داشته باشد و در نتیجه آن مناطق را به شکل تورم گسترش دهد
[ترجمه گوگل]این یک اثر گرانشی خفیف داشته و به همین ترتیب این مناطق را به شیوه ای تورمی گسترش می دهد