کلمه جو
صفحه اصلی

evanescent


معنی : نا پایدار، محو شونده
معانی دیگر : (متمایل به محو شدن مانند بخار یا ابر) محوپذیر، ناپدیدشونده، گریزا، زودگذر، کوته عمر، ناپایا، گذرا، (ساختمان یا بافت یا شکل و غیره) ظریف، لطیف، سبک و نازک (مانند برخی پارچه های توری)، فرانما، (قدیمی) بسیار کوچک، ریزه، غیر محسوس

انگلیسی به فارسی

محو‌شونده، ناپایدار


تباهی، محو شونده، نا پایدار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: evanescently (adv.), evanescence (n.)
• : تعریف: tending to disappear like vapor; vanishing; fleeting.
متضاد: lasting, permanent
مشابه: fleeting, temporal

- The passion they felt for each other was sadly evanescent.
[ترجمه ترگمان] احساسی که نسبت به یکدیگر داشتند، sadly زودگذر بود
[ترجمه گوگل] اشتیاق آنها برای یکدیگر احساس غم انگیز بود

• fading, disappearing, dissipating, vanishing

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] به تدریج محو شونده

مترادف و متضاد

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

محو شونده (صفت)
evanescent

transient


Synonyms: brief, disappearing, fading, fleeting, momentary, passing, short-lived, temporary, tenuous, vanishing


جملات نمونه

1. evanescent flowers
گل های کم دوام

2. evanescent isotopes
ایزوتوپ های ناپایا

3. evanescent joys
خوشی های ناپایدار

4. evanescent like a spring storm
زودگذر همچون توفان بهاری

5. the evanescent wings of a butterfly
بال های ظریف یک پروانه

6. Talk is evanescent, writing leaves footprints.
[ترجمه ترگمان]صحبت ناپایدار است و جای رد پای خود را به جای می گذارد
[ترجمه گوگل]بحث تبعیض آمیز است، نوشتن رد پا را دارد

7. The evanescent post - war economic boom was quickly followed by a deep recession.
[ترجمه ترگمان]رونق اقتصادی پس از جنگ به سرعت با رکود عمیق دنبال شد
[ترجمه گوگل]رونق اقتصادی خاورمیانه پس از جنگ به سرعت به دنبال رکود اقتصادی شد

8. Talk is evanescent but writing leaves footprints.
[ترجمه ترگمان]صحبت ناپایدار است، اما رد پای برگ ها را به جای می گذارد
[ترجمه گوگل]بحث خاموشی است اما نوشتن رد پا را دارد

9. The moments when nature seems transparent are evanescent.
[ترجمه ترگمان]لحظاتی که طبیعت شفاف به نظر می رسد ناپایدار و ناپایدار است
[ترجمه گوگل]لحظه هایی که طبیعت به نظر می رسد شفاف است تبخیر می شود

10. Its duration may be evanescent ( measured in seconds ) or persistent over many hours or days.
[ترجمه ترگمان]مدت زمان آن ممکن است ناپایدار (اندازه گیری شده در ثانیه)یا در طول چند ساعت یا چند روز مداوم باشد
[ترجمه گوگل]مدت زمان آن ممکن است خسته کننده (اندازه گیری در ثانیه) و یا مداوم در طول ساعت ها یا روزهای بسیاری است

11. Moreover, the partly uncomprehended properties of the evanescent waves in the LHM slab are also disclosed.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، خصوصیات نسبتا uncomprehended امواج ناپایدار در لوح LHM نیز فاش شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، خصوصیات ناخوشایند ناشی از امواج تبخیر شده در تخته سنگ LHM نیز افشا می شود

12. All was unstable; quivering as leaves, evanescent as lightning.
[ترجمه ترگمان]همه چیز نا پایدار و متزلزل بود و مثل رعد و برق، ناپایدار و ناپایدار بود
[ترجمه گوگل]همه چیز ناپایدار بود لرزیدن به عنوان برگ، تباهی به عنوان رعد و برق

13. An optical fiber evanescent wave methane gas sensor based on core diameter mismatch is reported.
[ترجمه ترگمان]یک موج نوری ناپایدار فیبر نوری مبتنی بر عدم انطباق قطر هسته گزارش شده است
[ترجمه گوگل]یک سنسور گاز متان گاز موج نوری فیبر نوری بر اساس عدم انطباق قطر هسته گزارش شده است

14. Be ambitious not for money, not for selfish aggrandizement, not for the evanescent thing which men call fame.
[ترجمه ترگمان]جاه طلب باشید، نه برای ترقی و تعالی خودخواهانه، نه به خاطر یک چیز ناپایدار که مردان شهرت می نامند
[ترجمه گوگل]نه برای پول، نه برای غلبه کردن خودخواهانه، نه برای چیز خامنه ای که مردم شهرت می گیرند بلندپرواز باشند

15. If Western women remember how they once approached equality, they remember it as an evanescent dream that died unborn.
[ترجمه ترگمان]اگر زنان غرب به یاد داشته باشند که چگونه زمانی به برابری نزدیک شدند، آن را به عنوان یک رویای زودگذر به یاد می آورند که هنوز به دنیا نیامده است
[ترجمه گوگل]اگر زنان غربی به یاد بیاورند که چگونه یک بار با برابری روبرو شدند، آنها آن را به عنوان یک رویای خاموشی که در زمان تولد فوت کرده اند، به یاد می آورند

16. They were like a new kind of creature: light, evanescent, frivolous and absolutely predatory.
[ترجمه ترگمان]آن ها مثل یک نوع جدید بودند: نور، ناپایدار، ناپایدار و مطلقا درنده
[ترجمه گوگل]آنها مانند نوع جدیدی از موجودات بودند: نور، خبیثه، بی رحم و کاملا شکارچی

17. She spoke to Frankl who guided her to what is eternal and evanescent in life.
[ترجمه ترگمان]او با Frankl صحبت می کرد که او را به آنچه ابدی و زودگذر بود راهنمایی می کرد
[ترجمه گوگل]او با فرانکل صحبت کرد که او را هدایت کرد به آنچه ابدی و تباهی در زندگی است

evanescent like a spring storm

زودگذر همچون توفان بهاری


evanescent isotopes

ایزوتوپ‌های ناپایا


evanescent flowers

گل‌های کم‌دوام


evanescent joys

خوشی‌های ناپایدار


the evanescent wings of a butterfly

بال‌های ظریف یک پروانه


پیشنهاد کاربران

میرا


EPHEMERAL


کلمات دیگر: