کلمه جو
صفحه اصلی

retroaction


معنی : عطف بماسبق، عمل معکوس، پس کردارپس کنش
معانی دیگر : واکنش، پس کنش، عکس العمل (برابر: reaction)، عطف بگذشته

انگلیسی به فارسی

پس کردارپس کنش، عطف بگذشته، عطف بماسبق، عمل معکوس


انگلیسی به انگلیسی

• law which takes effect on a past date; action that is contrary to an earlier action

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] عکس العمل، برگشتن به ماسبق

مترادف و متضاد

عطف بماسبق (اسم)
ex post facto, retroactivity, retroaction

عمل معکوس (اسم)
retroaction

پس کردار پس کنش (اسم)
retroaction

جملات نمونه

1. There is a relationship of action and retroaction between object making culture and national psyche: national psyche affect object making, and meanwhile object using will deepen the national psyche.
[ترجمه ترگمان]رابطه ای از عمل و ارتباط بین شی ایجاد شده بین فرهنگ و روح ملی وجود دارد: روان ملی بر ساخت اشیا تاثیر می گذارد و در عین حال با استفاده از آن، روح ملی را عمیق تر می سازد
[ترجمه گوگل]رابطه ای از عمل و عقب ماندگی بین شیء ساخت فرهنگ و روان ملی وجود دارد روان ملی روان را بر شیء اثر می گذارد و در عین حال شیء استفاده روانی ملی را عمیق تر می کند

2. Studied the composing model and transmission ratio of retroaction combination wheel system systematically, according to the combination mechanism, Got the regular rules. Some examples were given.
[ترجمه ترگمان]Studied مدل ترکیب و نسبت انتقال سیستم چرخ ترکیب retroaction به طور سیستماتیک، مطابق با مکانیزم ترکیبی، قواعد عادی را داریم برخی از نمونه ها ارایه شدند
[ترجمه گوگل]مدل سازنده و نسبت انتقال چرخ سیستم ترکیبی عقب مانده به طور منظم، با توجه به مکانیزم ترکیبی، قوانین منظم را به دست آورد بعضی از نمونه ها داده شد

3. The retroactive force of law is divided into Protective force and binding force of retroaction.
[ترجمه ترگمان]نیروی retroactive قانون به زور به نیروی حفاظتی و نیروی الزام آور of تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]نیروی عقب مانده قانون به نیروی محافظ و نیروی متضاد عقبگردی تقسیم می شود

4. This paper presents a hardware design scheme of torque control for the large inertia retroaction flywheel based on a fully digitized system level integration of IP cores.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک طرح طراحی سخت افزار برای کنترل گشتاور برای اینرسی بزرگ چرخ لنگر را براساس یکپارچه شدن سطح سیستم دیجیتالی کامل هسته های IP نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک طرح طراحی سخت افزار کنترل گشتاور برای چرخ دنده عقب چرخشی بزرگ با استفاده از یک سیستم جامع دیجیتالی سطح سیستم های هسته IP ارائه می دهد

5. After the Wannan Event, in inferior position, the CCP struggled against the retroaction of Kuomintang decidedly.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن اتفاق Wannan که در موقعیت پست قرار گرفته بود، the در مقابل the که قطعا با kuomintang روبه رو شده بود مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]پس از رویداد وانن، در موقعیت پایین تر، حزب کمونیست چین قطعا به سمت عقب نشینی Kuomintang مبارزه کرد

6. Folklore culture is the necessary support of advertisement behavior narration. Meanwhile, advertisement behavior narration has a retroaction on folklore culture.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ Folklore حمایت لازم از روایت رفتار تبلیغاتی است در عین حال، روایت رفتار آگهی فرهنگ عامه مردم را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]فرهنگ مسیحی پشتیبانی ضروری از روایت رفتار تبلیغاتی است در عین حال، روایت رفتار تبلیغاتی دارای فرهنگ برگشتی است

7. Meanwhile, the design of brand clothing monopoly store plays huge retroaction to consumption style.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، طراحی فروشگاه انحصاری پوشاک به سبک brand به سبک مصرف اهمیت زیادی دارد
[ترجمه گوگل]در همین حال، طراحی فروشگاه انحصاری لباس مارک، به سبک مصرفی بسیار عجیب و غریب تبدیل شده است

8. However, naturalist literature is contrary to positivist philosphy in terms of social cognition and the retroaction of literature to society and nature.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ادبیات طبیعیدان از نظر شناخت اجتماعی و retroaction ادبیات به جامعه و طبیعت مخالف است
[ترجمه گوگل]با این حال، ادبیات طبیعتگرایانه بر خلاف شناخت اجتماعی و عقب نشینی ادبیات به جامعه و طبیعت، بر خلاف فیلسوف مثبت گرا است

9. Being based upon the taste, it incarnate that people look on things are depending on human feelings, and things also have retroaction on human feelings.
[ترجمه ترگمان]انسان بودن براساس سلیقه، انسان را مجسم می کند که به چیزها نگاه می کنند، بستگی به احساسات انسان دارد، و چیزهای دیگری نیز بر احساسات انسانی تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]با توجه به طعم و مزه، آن را تصور کنید که مردم به چیزها نگاه می کنند بسته به احساسات انسانی، و چیزها نیز دارای عقب ماندگی در احساسات انسانی هستند

پیشنهاد کاربران

عکس العمل، واکنش


کلمات دیگر: