کلمه جو
صفحه اصلی

missile


معنی : گلوله، موشک، پرتابه، اسلحه پرتاب کردنی
معانی دیگر : هر چیزی که پرتاب شود (مثلا گلوله از توپ یا تفنگ)، مرمی، پرانه، موشکی

انگلیسی به فارسی

موشک، گلوله، پرتابه، اسلحه پرتاب کردنی


اسلحه پرتاب کردنی، گلوله، موشک، پرتابه


انگلیسی به انگلیسی

• object that can be thrown or hurled (stone, arrow, bullet, etc.); weapon which is directed or projected by remote control with the aim of striking a target
a missile is a weapon that moves for long distances through the air and explodes when it reaches its target.
anything that is thrown as a weapon can be called a missile.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] موشک جسمی که پرتاب می شود . رانده می شود یا به بیان دیگر به سوی هدفی در داخل آب یا هوا هدایت می شود با وجود آن که از موشک اغلب برای تخریب یا نابودی هدف استفاده می شود می تواند کاربردهایی در عکسبردار شناسایی، آشکارسازی و اندازه گیری هواشناسی داشته باد . اگر بتوان خط سیر موشک را پس از پرتاب آن با کنترل از راه دور با یک سیستم کنترل داخلی تغییر داد، آن را موشک هدایت شونده می نامند .

مترادف و متضاد

گلوله (اسم)
shot, shaft, gunshot, ball, bullet, pellet, cartridge, missile, pommel, blob

موشک (اسم)
ballistic missile, missile, rocket, projectile

پرتابه (اسم)
shot, ballistic missile, missile, rocket, projectile

اسلحه پرتاب کردنی (اسم)
missile

projectile weapon


Synonyms: ammunition, arrow, bat, bird, bolt, bomb, bullet, cartridge, dart, MX, pellet, projectile, rocket, shot, stealth, trajectile


جملات نمونه

missile defences around Tehran

پدافند موشکی در اطراف تهران


1. missile defences around tehran
پدآفند موشکی در اطراف تهران

2. missile launcher
پرتابگر موشک

3. missile launcher
موشک انداز

4. a missile base
پایگاه موشک

5. a missile landing fifty miles downrange
موشکی که در فاصله ی پنجاه میلی سکوی پرتاب خود فرود آید

6. a missile that can seek and destroy enemy planes with accuracy
موشکی که می تواند هواپیماهای دشمن را با دقت بجوید و نابود کند

7. air-to-air missile
موشک هوا به هوا

8. guided missile destroyer
ناوشکن حامل موشک هدایت شونده

9. the missile batteries started firing
گروه موشک ها شروع به آتش کرد.

10. the missile can fly hundreds of miles
این موشک می تواند صدها مایل پرواز کند.

11. the missile curved toward its target
موشک به سوی هدف دور (چول) زد.

12. the missile hit the target
موشک به هدف خورد.

13. the missile homed in on the target
موشک بسوی هدف پرواز کرد.

14. the missile moves inwardly to the center of the gallaxy
موشک به درون و به سوی مرکز کهکشهان حرکت می کند.

15. the missile streaked toward its target
پرتابه به سرعت به سوی هدف حرکت کرد.

16. a nuclear missile
موشک اتمی

17. a short-range missile
موشک کم برد

18. an automatic missile monitor
دستگاه خودکار کنترل موشک

19. an intercontinental missile
موشک قاره پیما

20. to arm a missile with a warhead
موشک را مجهز به کلاهک کردن

21. to shoot a missile
موشک انداختن

22. we destroyed the enemy's missile installations
ما تاسیسات موشکی دشمن را منهدم کردیم.

23. the homing device in a missile
ابزار هدفیاب موشک

24. the second shot of the missile will be tomorrow
پرتاب ثانوی موشک فردا خواهد بود.

25. if it goes off course, the missile will destruct automatically
در صورت انحراف از مسیر پرتابه خود به خود منهدم خواهد شد.

26. The missile had torn a jagged hole in the side of the ship.
[ترجمه ترگمان]موشک سوراخی ناهموار در کنار کشتی ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]این موشک دارای یک سوراخ زاویه دار در کنار کشتی بود

27. The missile warhead hit the target, effecting a nuclear explosion.
[ترجمه ترگمان]کلاهک هسته ای به هدف اصابت کرد و یک انفجار هسته ای ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]کلاهبرداری موشکی هدف قرار گرفته و یک انفجار هسته ای را انجام می دهد

28. Blake was poleaxed by a missile thrown from the crowd.
[ترجمه ترگمان](بلیک)با پرتاب موشک از میان جمعیت عبور کرد
[ترجمه گوگل]بلک توسط یک موشک پرتاب شده از جمعیت پراکنده شد

29. It is still not clear why the missile veered off course.
[ترجمه ترگمان]هنوز مشخص نیست که چرا این موشک از مسیر منحرف شد
[ترجمه گوگل]هنوز مشخص نیست که چرا این موشک به حالت تعلیق درآمده است

30. A hand-grenade is a missile weapon.
[ترجمه ترگمان]یک نارنجک دستی یک سلاح موشک است
[ترجمه گوگل]یک نارنجک دستی یک سلاح موشک است

The spectators threw bottles and other missiles at the players.

تماشاچیان بطری و پرتابه‌های دیگر به سوی بازیکنان می‌انداختند.


a nuclear missile

موشک اتمی


a missile base

پایگاه موشک


missile launcher

موشک انداز


پیشنهاد کاربران

موشک ( فقط از نوع نظامی )

missile :موشک، راکت.
muscle:ماهیچه، عضله.
برای یادسپاری بهتر می توان از کلمات اشنا استفاده کرد و با ساخت جمله های طنز و بی ربط و تصویر سازی ذهنی ماندگاری ذهنی را بیشتر کرد. ( جملات طنز و مسخره بهتر در ذهن جا می گیرد )
Miss ampoule is muscle missile to ill
خانم آمپول موشک عضلانی به بیمار است.
missile →miss ile→miss ill
موشک به خانم بیمار
موشک در اصل یک امپول است به خانم بیمار

《 پارسی را پاس بِداریم》
missile
واژه ای ایرانی - اُروپایی ست :
missile : miss - ile
miss = موش ، موس ( موس موس کَردَن ) یا پیش وَندِ می دَر زَمان هالِ پِیاپِی ( اِستِمراری ) : می رَوَم
- ile = پَس وَندِ نام سازِ - آل مانَندِ : رَوال ، پوشال . . .
پَس وَندِ - اَک هَم کارِ - آل را می کُنَد : رورواَک ، پوشَک. .
پیش نَهاد :
موشال ، موسال ، موسَک ، موزال ، موژال، مِیوال


کلمات دیگر: