کلمه جو
صفحه اصلی

doughnut


(شیرینی بزرگ و حلقوی) نان کماجی، دونات، نان شیرینی گرد ومانند حلقه

انگلیسی به فارسی

دونات (نان شیرینی گرد و مانند حلقه)


انگلیسی به انگلیسی

• small sweet pastry which is usually fried (also donut)
a doughnut is a lump or ring of sweet dough cooked in hot fat.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] دونات نان کماجى، نان شیرینی گردومانندحلقه الف) یک پشته کوچک مدور و بسته با منشأ یخچالی ( گراونورو کولین 1959)ب) دونات سنگی (rock doughnut) .

مترادف و متضاد

sweet ring-shaped fried cake


Synonyms: bun, cruller, danish, dunker, pastry, sinker, sweet roll


جملات نمونه

1. She took a bite of doughnut and licked her lips.
[ترجمه محمدرضا-ب] اودونات را گاز زد ولبهای خود را لیسید.
[ترجمه ترگمان]او یک تکه نان برداشت و لب هایش را لیسید
[ترجمه گوگل]او یک نیش نان را گرفت و لب هایش را لیس زد

2. Grandmother would never eat a doughnut without first dunking it in her coffee.
[ترجمه قاسمی] مادر بزرگ هیچ وقت نان شیرینی حلقوی رو بدون خیساندن تو قهوه اش نمی خورد.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ هرگز بدون آن که آن را در قهوه اش غوطه ور کند، یک دونات بخورد
[ترجمه گوگل]مادربزرگ هرگز نخواهد خورد بدون آنکه اولین بار در کافه اش بکار برود

3. I try and eat the rest of the doughnut as neat as I can but I end up all sugary and sticky.
[ترجمه رضا] سعی میکنم تا آنجاکه میتوانم دونات را تمیز بخورم ولی آخرش همه جا چسبناک وشکری میشه
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم تا آنجا که می توانم، بقیه دونات را تا جایی که می توانم تمیز و مرتب بخورم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم بقیه شیرینی ها را به صورت شسته و رفته بسازم، اما می توانم تمام شیرینی ها و چسبناکی ها را به پایان برسانم

4. I took out another sugared doughnut and began devouring it.
[ترجمه ترگمان]کمی شیرینی درست کردم و شروع به بلعیدن آن کردم
[ترجمه گوگل]من یکی از شیرینی های دیگر را گرفتم و شروع به خوردن آن کردم

5. Graceland is there, already, centerpiece of 10 dozen doughnut shops and roadside flophouses.
[ترجمه ترگمان]گریسلند در حال حاضر، محور ۱۰ دوجین مغازه دونات و flophouses کنار جاده ای است
[ترجمه گوگل]Graceland در آنجا وجود دارد، در حال حاضر، مرکزی از 10 دونات مغازه ها و floughouses کنار جاده

6. The optimist sees the doughnut; the pessimist the hole!
[ترجمه ترگمان]خوش بین، دونات رو می بینه، تو چاه مستراح
[ترجمه گوگل]خلاقیت، دونات را می بیند؛ بدبینی سوراخ!

7. The doughnut was made by Dora.
[ترجمه ترگمان]این دونات توسط دورا ساخته شده بو
[ترجمه گوگل]دونات توسط دورا ساخته شد

8. They stacked rocks with center holes (tube or doughnut shaped) from the surface to the deep stone layer as a guide for their drills (similar to today's guide tubes).
[ترجمه ترگمان]آن ها سنگ هایی با سوراخ های مرکزی (لوله یا دونات)را از سطح به لایه سنگی عمیق به عنوان راهنما برای drills (مشابه لوله های راهنما امروزی)روی هم انباشته کردند
[ترجمه گوگل]آنها سنگ ها را از سوراخهای مرکزی (لوله یا شکلات دونده) از سطح به لایه سنگ عمیق به عنوان راهنمایی برای تمرین آنها (مثل لوله های راهنمای امروز) انباشته می کردند

9. Dip a doughnut into his coffee.
[ترجمه ترگمان]یه دونات تو قهوه اش درست کن
[ترجمه گوگل]یک نان شیرینی بخورید به قهوه اش

10. I dare you to eat the that doughnut out of the garbage.
[ترجمه ترگمان]چطور جرات می کنی اون دونات رو از سطل آشغال بخوری
[ترجمه گوگل]من به شما جرات می کنم آن دونات را از زباله مصرف کنید

11. I'm a big soft jelly doughnut.
[ترجمه ترگمان] من یه دونات خیلی نرم و نرم
[ترجمه گوگل]من یک نان شیرین ژله نرم است

12. Do you keep your eye upon the doughnut, not upon the hole?
[ترجمه ترگمان]حواست به دونات باشه نه روی سوراخ؟
[ترجمه گوگل]آیا چشم خود را بر روی نان شیرین نگه دارید، نه بر روی سوراخ؟

13. The mountain is encircled by the doughnut - shaped depression of the caldera.
[ترجمه ترگمان]کوه با فرورفتگی doughnut که به شکل دونات می باشد احاطه شده است
[ترجمه گوگل]کوه توسط افسردگی شکل نهنگ شکل کالدرا محاصره شده است

14. The doughboy was a predecessor of the doughnut.
[ترجمه ترگمان]The یکی از doughnut بود
[ترجمه گوگل]Doughboy یک پیشگام از دونات بود

15. Put down that jelly doughnut and look carefully at this aorta.
[ترجمه ترگمان]اون دونات رو بذار زمین و با دقت به آئورت نگاه کن
[ترجمه گوگل]این کوسه ژله را بریزید و با دقت در این آئورت نگاه کنید

پیشنهاد کاربران

دونات ویا پیراشکی

دونات پیراشکی به صورت حلقه ای

( برق و الکترونیک ) شتاب دهنده

پیراشکی حلقه ای

دونات


کلمات دیگر: