کلمه جو
صفحه اصلی

riverine


معنی : سواحل رودخانه، رودخانهای، رودمانند
معانی دیگر : مشرف به رود، رودکناری، ساحلی، رودزی، رودخانه زی، وابسته به رودخانه، رودی، رودسان، تولید شده توسط رودخانه، رودزاد

انگلیسی به فارسی

سواحل رودخانه، رودخانه ای، رودمانند


رودخانه، سواحل رودخانه، رودخانهای، رودمانند


دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] رود مانند، رودزی، رودخانه ای - الف) تعلق داشتن به یا تشکیل شده توسط یک رودخانه. مثلاً یک دریاچه رودخانه ای که بوسیله سدی بر روی یک رودخانه ایجاد شده است. - ب) قرار گرفته در امتداد کناره های یک رودخانه. مثلاً یک کانسار رودخانه ای یا کنار رودی.

مترادف و متضاد

سواحل رودخانه (اسم)
riverine

رودخانه ای (صفت)
fluvial, fluviatile, riverine

رود مانند (صفت)
riverine

جملات نمونه

1. riverine plants
گیاهان رودزی

2. riverine traffic
رفت و آمد در رودخانه

3. riverine villages
روستانشین های رود کنار(ی)

4. On the basis of the mire, river and riverine wetland, lake, restoration strategies are discussed.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]براساس خاک، تالاب رودخانه و تالاب، دریاچه، استراتژی های بازسازی مورد بحث قرار گرفته است

5. Protect the riverine wetland, repair and rebuilds the ecological sensitive patches.
[ترجمه ترگمان]از تالاب ساحلی محافظت کنید، تعمیر کنید و تکه های حساس اکولوژیکی را بازسازی کنید
[ترجمه گوگل]حفاظت از تالاب رودخانه ای، تعمیر و بازسازی پاکت های حساس اکولوژیکی

6. The human being activities' impacts on the riverine ecosystem, mainly including water resource's project, agriculture and urbanization is reviewed.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های انسانی بر روی اکو سیستم ساحلی، عمدتا شامل پروژه منابع آبی، کشاورزی و شهرنشینی، مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]فعالیت های انسانی بر اکوسیستم رودخانه، عمدتا شامل پروژه منابع آب، کشاورزی و شهر سازی بررسی می شود

7. The southern African python occurs in open savannah, riverine scrub and rocky areas.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]جنوب پایتون آفریقایی در ساوانا باز، ساحل رودخانه و مناطق سنگی اتفاق می افتد

8. The riverine carbon transport is closely related to the processes of terrestrial erosion-deposition.
[ترجمه ترگمان]انتقال کربن ساحلی رابطه نزدیکی با فرآیندهای رسوب فرسایش خشکی دارد
[ترجمه گوگل]انتقال کربن رودخانه به شدت با فرآیند فرسایش رسوبی زمین مرتبط است

9. Riverine wetlands provide abundant water resources and be the one of the important drinking water resources of Beijing.
[ترجمه ترگمان]تالاب ها، منابع آب فراوان و یکی از منابع مهم آب آشامیدنی پکن را تامین می کنند
[ترجمه گوگل]تالاب های رودخانه ای منابع آب فراوان را تامین می کنند و یکی از مهمترین منابع آب آشامیدنی پکن هستند

10. The basic figure that the construction of the riverine development of cities has often proves to be residing along rivers, flourishing due to rivers and obtaining superiority because of rivers.
[ترجمه ترگمان]پایه اصلی ساخت و ساخت رودخانه در رودخانه اغلب ثابت می کند که در کنار رودخانه ها ساکن هستند و به خاطر رودخانه ها رشد می کنند و به خاطر رودخانه ها به برتری می رسند
[ترجمه گوگل]شکل پایه ای که ساختن توسعه رودخانه های شهرها غالبا ثابت می شود که در امتداد رودخانه ها ساکن هستند، به دلیل رودخانه های شکوفایی و به دست آوردن برتری به دلیل رودخانه ها

11. Most riverine accidents had nothing to do with them.
[ترجمه ترگمان]بیشتر تصادفات riverine هیچ ربطی به آن ها نداشت
[ترجمه گوگل]اکثر حوادث رودخانه هیچ ارتباطی با آنها نداشتند

12. The export and cycle processes of the riverine carbon are closely related to coastal zone environment, dynamics of the ocean carbon pool and the global climate system.
[ترجمه ترگمان]فرآیندهای صادرات و چرخه کربن ساحلی رابطه نزدیکی با محیط منطقه ساحلی، پویایی استخر کربن اقیانوس و سیستم آب و هوای جهانی دارند
[ترجمه گوگل]فرایندهای صادرات و چرخه کربن رودخانه نسبتا نزدیک به محیط زیست ساحلی، پویایی استخر کربن اقیانوس و سیستم آب و هوایی جهانی است

13. They have little to look forward to, save for fat legs, flopping in the silt of some riverine beach.
[ترجمه ترگمان]آن ها کمی به جلو نگاه می کنند، بجز پاهای چاق در گل و لای در یک ساحل ساحلی به زانو در می آیند
[ترجمه گوگل]آنها کمی به دنبال به جلو هستند، صرفه جویی در پاها چربی، flopping در مشت برخی از ساحل رودخانه

14. C/N ratios of surface sediments are from 6 to indicating the predominately riverine source of organic matter in the marsh with minor contributions from marsh vegetation.
[ترجمه ترگمان]نسبت C \/ N رسوبات سطح از ۶ تا به یک منبع تغذیه اصلی ماده آلی در باتلاق با کمک اندک از پوشش گیاهی باتلاق اشاره دارد
[ترجمه گوگل]نسبت C / N از رسوبات سطحی از 6 به نشان می دهد منبع غالب رودخانه از مواد آلی در جنگل با سهم جزئی از پوشش گیاهی صخره ای

riverine villages

روستانشین‌های رود کنار(ی)


riverine plants

گیاهان رودزی


riverine traffic

رفت و آمد در رودخانه



کلمات دیگر: