1. The old tree behind our house was riven by lightning last night.
[ترجمه ترگمان]درخت کهن سال پشت خانه ما با رعد و برق دیشب شکافته شد
[ترجمه گوگل]درختی قدیمی که پشت خانه ما بود شب گذشته رعد و برق بود
2. The bark was riven off from the trunk.
[ترجمه ترگمان]پوست درخت از صندوق جدا شده بود
[ترجمه گوگل]پوست از تنه خارج شد
3. He rived a branch away from the tree.
[ترجمه ترگمان]شاخه درختی را از درخت جدا کرد
[ترجمه گوگل]او یک شاخه را از درخت دور کرد
4. The wood was riven with deep cracks.
[ترجمه ترگمان]چوب از شکاف های عمیقی شکافته بود
[ترجمه گوگل]چوب با ترک های عمیق ریخته شد
5. It was a community/nation/family riven by jealousy, hatred and bitterness.
[ترجمه ترگمان]آن یک جامعه \/ کشور \/ خانواده ای بود که با حسادت، نفرت و تلخی از هم پاشید
[ترجمه گوگل]این جامعه / کشور / خانواده بود که توسط حسادت، نفرت و تلخی رنج می برد
6. Her heart was riven with deep sorrow.
[ترجمه ترگمان]قلبش از اندوه عمیق شکافته بود
[ترجمه گوگل]قلبش غمگین بود
7. We could hear the old Chinese scholartree riving and splitting under thundering and lightning.
[ترجمه ترگمان]می توانستیم صدای رعد و برق قدیمی چینی را بشنویم و با صاعقه و رعد و برق از هم جدا شویم
[ترجمه گوگل]ما می توانستیم دانش آموزان قدیمی چینی را که تحت رعد و برق و رعد و برق بودند، رینگ و تقسیم بندی کنند
8. The four provinces are riven by deep family and tribal conflicts.
[ترجمه ترگمان]چهار استان با خانواده عمیق و درگیری های قبیله ای از هم جدا هستند
[ترجمه گوگل]این چهار استان با درگیری های عمیق خانوادگی و قبیله ای روبرو هستند
9. The death of his friend rived his heart with grief.
[ترجمه ترگمان]مرگ دوستش قلبش را به درد می آورد
[ترجمه گوگل]مرگ دوستش رنج کشیده بود
10. It was almost warm, and Riven hung his cloak by the saddle bow.
[ترجمه ترگمان]هوا تقریبا گرم بود و riven شنل را از روی زین اویزان کرده بود
[ترجمه گوگل]تقریبا گرم بود، و رینگ با کلاه زین خود را پنهان کرد
11. Long after I'd been smothered in bed I could hear them Riving at the religious stonework With screwdrivers and cold chisels.
[ترجمه ترگمان]مدت ها پس از اینکه در بس تر فرو رفتم می توانستم صدای آن ها را بشنوم که در آن ساختمان سنگی و screwdrivers و chisels cold
[ترجمه گوگل]مدتها بعد از اینکه در رختخوابم خفه شدم، می توانستم آنها را بشنوم که در سنگ قیمتی مذهبی با پیچ گوشتی ها و تراشه های سرد سر و کار دارد
12. Watching him, Riven felt the return of bonhomie and contemplated touching Madra's hair next time she came round.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به او نگاه می کرد، riven و bonhomie را حس کرد و دفعه بعد که دور شد به موهایش دست زد
[ترجمه گوگل]او در حال تماشای رینون احساس بازگشت bonhomie و در نظر داشت دست زدن به مو Madra بار بعدی او دور آمد
13. Riven chewed bread which had turned to sand in his mouth.
[ترجمه ترگمان]riven نان می جوید که تبدیل به شن شده بود
[ترجمه گوگل]رینن نان را که در دهانش به شن و ماسه تبدیل شده بود، فریاد میکرد
14. Riven forgot why he had come, and stood in grudging admiration for their speed and sureness.
[ترجمه ترگمان]فراموش کرده بود که چرا به اینجا آمده است و با اکراه به خاطر سرعت و sureness آن ها با اکراه ایستاد
[ترجمه گوگل]ریوان فراموش کرده بود که چرا او آمده است، و به سرزنش تحسین برای سرعت و محبت خود ایستاده است