کلمه جو
صفحه اصلی

fossorial


معنی : حفار، کاونده، نقب زن، درخور نقب زنی
معانی دیگر : کاوگر، گودال کن

انگلیسی به فارسی

کاونده، نقب زن، حفار، درخورنقب زنی


فساد، کاونده، نقب زن، حفار، درخور نقب زنی


انگلیسی به انگلیسی

• (zoology) able to dig or burrow; suitable for digging

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کاونده، نقب زن، حفار، در خور نقب زنی . در رابطه با پا یا اعضایی که برای کندن بکار می روند

مترادف و متضاد

حفار (صفت)
fossorial

کاونده (صفت)
fossorial

نقب زن (صفت)
fossorial

درخور نقب زنی (صفت)
fossorial

جملات نمونه

1. some animals have fossorial claws
برخی جانوران چنگال های حفار دارند.

Some animals have fossorial claws.

برخی جانوران چنگال‌های حفار دارند.



کلمات دیگر: