1. Put away any valuable or breakable objects.
[ترجمه ک] اشیا گران بها و شکستنی را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]اشیا گران بها و شکستنی را کنار بگذار
[ترجمه گوگل]هر جسم ارزشمند یا شکننده را کنار بگذارید
2. He has a nice sum of money put away.
[ترجمه گلی افجه ] او مقدار قابل توجهی پول کنار گذاشته
[ترجمه ترگمان]او مبلغ زیادی پول در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]او مقدار خوبی از پول را برداشته است
3. He put away a whole box of chocolates in one evening.
[ترجمه نیلی] او ( تمام ) یک جعبه شکلات را در یک شب تمام کرد ( خورد )
[ترجمه ترگمان]یک شب تمام شکلات را کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او یک شب جعبه ای از شکلات ها را در یک شب گذاشت
4. She has a few thousand dollars put away for her retirement.
[ترجمه گلی افجه ] او چندین هزار دلار برای بازنشستگی خود کنار گذاشته
[ترجمه را] اون چند هزار داار برای بازنشستگیش کنار گذاشته
[ترجمه ترگمان]او چند هزار دلار برای بازنشستگی او خرج کرده است
[ترجمه گوگل]او چندین هزار دلار برای بازنشستگی او گذاشته است
5. I ask him to put away such a foolish idea.
[ترجمه ترگمان]من از او خواهش می کنم این فکر احمقانه را از من دور کند
[ترجمه گوگل]من از او می خواهم که چنین ایده احمقانه ای را کنار بگذارد
6. "Yes, Mum," replied Cheryl as she slowly put away her doll.
[ترجمه گلی افجه ] شریل جواب داد بله مامان و عروسکش را کنار گذاشت
[ترجمه Azade] شریل همانطور که به آرامی عروسکش را کنار می گذاشت پاسخ داد بله مامان
[ترجمه ترگمان]شریل as را کنار گذاشت و گفت: بله، مامان
[ترجمه گوگل]'بله، مادر،' شریل پاسخ داد، او به آرامی عروسک خود را قرار داده است
7. Now the boat began to put away from the shore.
[ترجمه ترگمان]اکنون قایق از ساحل دور شد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر قایق شروع به دور از ساحل قرار داده است
8. It's amazing the amount that child can put away.
[ترجمه گلی افجه ] خیلی عجیب است این همه بچه می توانند کنار گذاشته شوند
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که کودک می تواند آن را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]این مقدار شگفت انگیز است که کودک می تواند آن را دور بزند
9. He must have put away a bottle of whisky last night.
[ترجمه گلی افجه ] او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام کرده باشد
[ترجمه ترگمان]دیشب باید یک بطری ویسکی از او دور کرده باشد
[ترجمه گوگل]او باید یک بطری از ویسکی شب را بکشد
10. The correspondence was all put away in numbered files.
[ترجمه ترگمان]این مکاتبات به شماره افتاده بود و همه چیز به شماره افتاده بود
[ترجمه گوگل]مکاتبات همه در فایل های شماره گذاری شده بود
11. He was put away for ten years for armed robbery.
[ترجمه گلی افجه ] او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی شده بود
[ترجمه ترگمان]او ده سال برای سرقت مسلحانه زندانی شده بود
[ترجمه گوگل]او برای دزدی مسلحانه ده ساله بود
12. After what he did, he deserves to be put away for life.
[ترجمه گلی افجه ] بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است
[ترجمه ترگمان]بعد از کاری که کرد حقش بود که زندگیش رو کنار بذاره
[ترجمه گوگل]پس از آنچه که انجام داده است، او سزاوار است که برای زندگی برود
13. They were busted and put away on narcotics charges.
[ترجمه ترگمان]اونا دستگیر شدن و مواد مخدر مصرف کردن
[ترجمه گوگل]آنها بر اثر اتهامات مربوط به مواد مخدر دفع شدند
14. She's got a few thousand pounds put away for her retirement.
[ترجمه ترگمان]چند هزار پوند برای retirement ذخیره کرده
[ترجمه گوگل]او چندین هزار پوند برای بازنشستگی او گذاشته است
15. He's an animal! He should be put away.
[ترجمه RZ22] او یک حیوان است ! باید کنار گذاشته شود.
[ترجمه ترگمان]او یک حیوان است! باید او را کنار بگذارند
[ترجمه گوگل]او یک حیوان است! او باید دور شود