1. He and I have talked through this whole tricky problem.
[ترجمه ترگمان]من و اون با این مشکل حل مشکل روبرو شدیم
[ترجمه گوگل]او و من از طریق این مشکل کلیدی مشکل حل شده اند
2. She showed great tact in dealing with a tricky situation.
[ترجمه ترگمان]او در برخورد با یک موقعیت دشوار مهارت زیادی نشان داد
[ترجمه گوگل]او در برخورد با یک وضعیت پیچیده نشان داد که باهوش است
3. It can be tricky at first, but persevere.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا ممکن است مهارت داشته باشد، اما پشت کار داشته باشید
[ترجمه گوگل]در ابتدا می تواند در حقیقت روی حیله و تزویر باشد اما پایدار است
4. I'm in a rather tricky position; can you help me out?
[ترجمه ترگمان]من در موقعیت خطرناکی هستم؛ آیا می توانید به من کمک کنید؟
[ترجمه گوگل]من در جای جای دشوار است آیا میتوانی به من کمک کنی؟
5. The tricky question about his finances discomfited the minister.
[ترجمه ترگمان]این سوال دشوار در مورد مسائل مالی او وزیر را ناراحت کرد
[ترجمه گوگل]سوال سخت در مورد امور مالی او، وزیر را نابود کرد
6. It was a tricky problem but I think we've licked it.
[ترجمه Dreamland ] این یک مشکل پیچیده ای بود ولی من فکر میکنم ما اون رو حلش کردیم ( شکستش دادیم )
[ترجمه ترگمان]مشکل پیچیده ای بود، اما فکر می کنم آن را لیسید
[ترجمه گوگل]این یک مشکل پیچیده بود اما من فکر می کنم ما آن را لیس زده ایم
7. He's a tricky fellow to do business with.
[ترجمه ترگمان]او آدم پیچیده ای است که با او کاری دارد
[ترجمه گوگل]او مشغول به کار است
8. Getting it to fit exactly is a tricky business .
[ترجمه ترگمان]رسیدن به آن دقیقا یک کار دشوار است
[ترجمه گوگل]گرفتن آن به درستی یک کسب و کار روی حیله و تزویر است
9. Hanging a door is quite a tricky job.
[ترجمه ترگمان]آویزان کردن در یک شغل دشوار است
[ترجمه گوگل]دوختن یک درب کار کاملا مشکلی است
10. But the whole question of aid is a tricky political one.
[ترجمه ترگمان]اما کل مساله کمک یک مشکل سیاسی پیچیده است
[ترجمه گوگل]اما کل سوال کمک، یک مسئله سیاسی پیچیده است
11. He has a deft touch with tricky painting jobs.
[ترجمه ترگمان]او با مهارت و مهارت در کار نقاشی مهارت دارد
[ترجمه گوگل]او با کارهای نقاشی روی حیله و تزویر لمس می کند
12. The tricky street pedlar cheated the girl into giving him all her money.
[ترجمه ترگمان]این دوره گرد حقه باز، دخترک را فریب داد و تمام پولش را به او داد
[ترجمه گوگل]والدین خیابانی روی حیله و تزویر دختر را فریب داد تا همه پولش را به او بدهد
13. A restaurant has to tread the tricky path between maintaining quality and keeping prices down.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران مجبور است مسیر نیرنگ را بین حفظ کیفیت و حفظ قیمت ها گام بردارد
[ترجمه گوگل]رستوران باید مسیری پیچیده بین حفظ کیفیت و پایین آوردن قیمت ها را تحمل کند
14. Parking can be tricky in the town centre.
[ترجمه ترگمان]پارکینگ در مرکز شهر ممکن است دشوار باشد
[ترجمه گوگل]پارکینگ می تواند در مرکز شهر روی حیله و تزویر باشد
15. The interviewer cornered the politician with a particularly tricky question.
[ترجمه sahand] مصاحبه کننده با یک سوال زیرکانه این سیاستمدار را در گوشه ای گیر انداخت
[ترجمه ترگمان]مصاحبه کننده با یک سوال زیرکانه، این سیاست مدار را در گوشه ای گیر کرد
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده با یک سؤال به ویژه از روی حیله و تزویر با سیاستمدار جور در می آید