1. an invitation for you and your loved ones
دعوتی برای شما و عزیزانتان
2. the invitation is still open
دعوت هنوز پا بر جا است.
3. the invitation she had extended was accepted
دعوتی که کرده بود مورد پذیرش قرار گرفت.
4. by invitation only
فقط با (کارت) دعوت،فقط با دعوتنامه
5. a pressing invitation
دعوت از روی اصرار
6. an open invitation
دعوت همیشگی
7. at the invitation of the chinese government
بنا به دعوت دولت چین
8. (a letter of) invitation
دعوتنامه
9. i declined their invitation
من دعوت آنها را رد کردم.
10. i received their invitation yesterday
دعوتنامه ی آنها را دیروز دریافت کردم.
11. javad rebuffed our invitation
جواد دعوت ما را رد کرد.
12. to tender an invitation
دعوتنامه فرستادن
13. a standing (an open) invitation
دعوت باز،دعوت همیشگی
14. we did not accept their invitation
ما دعوت آنها را نپذیرفتیم.
15. as a matter of fact, i sent his invitation myself
واقعیت این است که خودم دعوتش را فرستادم.
16. leaving a house - door open is an invitation to theft
باز گذاشتن در خانه وسوسه ای برای دزدی است.
17. she snubbed us by not answering to our invitation
با پاسخ ندادن به دعوتنامه ما را خوار کرد.
18. the girl knew that accepting those two men's invitation would compromise her reputation
دختر می دانست که پذیرش دعوت آن دو مرد شهرت او را به خطر خواهد انداخت.
19. We have a standing invitation to visit them when we're in the area.
[ترجمه ترگمان]ما یک دعوت رسمی برای بازدید از آن ها در زمانی که در این منطقه هستیم داریم
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر در این منطقه یک دعوت نامه برای دیدار با آنها وجود دارد
20. I excepted him from my invitation.
[ترجمه ترگمان] من اونو از دعوتنامه خودم جدا کردم
[ترجمه گوگل]او را از دعوت من جدا کرد
21. Lady Caroline was gracious enough to accept our invitation.
[ترجمه ترگمان]لیدی کرولاین هم به اندازه کافی مهربون بود که دعوت ما رو قبول کنه
[ترجمه گوگل]خانم کارولین به اندازه کافی خوشحال بود تا دعوت ما را بپذیرد
22. The invitation was meant as a friendly gesture.
[ترجمه ترگمان]دعوت نامه به عنوان یک حرکت دوستانه بود
[ترجمه گوگل]دعوت نامه به معنای یک ژست دوستانه بود
23. Then came an invitation to Martinique, an island in the French Caribbean. It was chance of a lifetime.
[ترجمه ترگمان]بعد دعوتی به Martinique و جزیره ای در جزایر کارائیب به وجود آمد این شانس یک عمر بود
[ترجمه گوگل]سپس یک دعوت نامه به مارتینیک، یک جزیره در کارائیب فرانسه آمد این فرصت برای یک عمر بود
24. She refused his invitation to the tea party.
[ترجمه ترگمان]او دعوت او را به مهمانی عصرانه دعوت نکرد
[ترجمه گوگل]او از دعوت او به حزب چای رد شد
25. Thank you for your kind invitation.
[ترجمه فرشاد] ممنون از دعوت دوستانه ی شما
[ترجمه سارینا] ممنون از دعوت مهربانانه ی شما
[ترجمه ترگمان] ممنون از دعوت your
[ترجمه گوگل]از دعوت نوع شما متشکرم