کلمه جو
صفحه اصلی

autumn


معنی : پاییز، خزان، برگ ریزان، دوران کمال، اخرین قسمت، سومین دورهزندگی، زردی، زمان رسیدن و نزول چیزی
معانی دیگر : پاییزه، وابسته به پاییز، پاییزی (autumnal هم می گویند)، دوران رسیدگی و پیری، زوال

انگلیسی به فارسی

پاییز، خزان، برگ‌ریزان، زردی


زمان رسیدن و نزول چیزی، دوران کمال، اخرین قسمت، سومین دوره زندگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the season of the year between summer and winter, in the northern hemisphere continuing from the September equinox to the December solstice; fall.
مترادف: fall
مشابه: harvest, Indian summer

- In America, the arrival of autumn marks the beginning of the new school year.
[ترجمه Aydin Jz] در آمریکا, فرارسیدن پاییز نشانگر آغاز سال تحصیلی جدید است
[ترجمه ترگمان] در آمریکا، رسیدن فصل پاییز، آغاز سال تحصیلی جدید است
[ترجمه گوگل] در آمریکا، رسیدن به پاییز، آغاز سال تحصیلی جدید است

• of fall, of the season between summer and winter
fall, season between summer and winter
autumn is the season between summer and winter. in the autumn the weather becomes cooler and on some kinds of tree the leaves change colour and drop off.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پاییز فصلی که برای عرضهای جغرافیایی وسط، متعاقب تابستان فرا می رسد

مترادف و متضاد

پاییز (اسم)
autumn, fall

خزان (اسم)
autumn, fall

برگ ریزان (اسم)
autumn

دوران کمال (اسم)
autumn

اخرین قسمت (اسم)
autumn, tag end

سومین دورهزندگی (اسم)
autumn

زردی (اسم)
autumn, jaundice, yellow, icterus

زمان رسیدن و نزول چیزی (اسم)
autumn

season between summer and winter


Synonyms: autumnal equinox, fall, harvest


Antonyms: spring


جملات نمونه

Abraham had children in the autumn of his life.

ابراهیم در خزان زندگی بچه‌دار شد.


1. autumn leaves
برگ های خزان

2. autumn leaves rustled in the wind
برگ های خزان در باد زمزمه می کردند.

3. autumn leaves were tinted with red and yellow
برگ های پاییزی دارای رنگسایه های سرخ و زرد بودند.

4. the blue sky of autumn laughs above us
آسمان آبی پاییزی بالای سرمان خندان است.

5. the plaintive song of autumn birds
آواز غم افزای پرندگان پاییزی

6. the rains come in autumn
پاییز فصل بارندگی است.

7. abraham had children in the autumn of his life
ابراهیم در خزان زندگی بچه دار شد.

8. i saw birds knifing the autumn sky
پرندگانی را می دیدم که مثل تیر در آسمان پاییزی در پرواز بودند.

9. this plant's foliation lasts until the latter parts of autumn
برگ دهی این گیاه تا اواخر پاییز ادامه دارد.

10. The leaves turn brown in autumn.
[ترجمه ترگمان]برگ ها در پاییز قهوه ای می شوند
[ترجمه گوگل]برگ ها در پاییز قهوه ای می شوند

11. In the autumn I rake the dead leaves.
[ترجمه ترگمان]در پاییز، برگ های مرده را جمع کردم
[ترجمه گوگل]در پاییز، برگ های مرده را میچرخانم

12. They candy fruit in autumn every year.
[ترجمه ترگمان]هر سال میوه آب نبات را در پاییز می گذارند
[ترجمه گوگل]آنها میوه آب نبات در پاییز هر ساله

13. The leaves begin to fall when autumn comes.
[ترجمه ترگمان]پاییز که فرا می رسد برگ ها می ریزند
[ترجمه گوگل]برگ ها شروع به سقوط می کنند وقتی پاییز می آید

14. The painting glowed with beautiful autumn tints.
[ترجمه ترگمان]نقاشی با رنگ های زیبای پائیز می درخشید
[ترجمه گوگل]نقاشی با درخشش پاییزی زیبا درخشید

15. When the summer crop is ripening, the autumn crop has to be sowed.
[ترجمه ترگمان]وقتی که محصول تابستان برسد، محصول پاییز باید کاشته شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که محصول تابستان در حال رسیدن است، محصول پاییز باید کاشته شود

autumn leaves

برگ‌های خزان


This autumn, I will go on a trip.

این پاییز به سفر خواهم رفت.


autumnal browns and golds

رنگ‌های قهوه‌ای و زرین پاییزی


پیشنهاد کاربران

سومین فصل

Autumn is a spring that has fallen in love

پاییز، برگ ریزان

فصل سوم ( بین تابستان و زمستان )
خزان
پیری

تا جایی که من میدونم پاییز اینه
fall


فصل پاییز
exciting day of love in the weather of autumn
روز پر هیجان شوق عشق در هوای مهر پاییز

به کاربر به نام علی

این کلمه اسم دیگه پاییزه
فصل سوم سال

The third seosen of year

خیلی تلفظ اش بد هست اصلا راضی نیستم یک تلفظ درست حسابی بزارید


کلمات دیگر: