1. an almighty nuisance
دردسر زیاد
2. two almighty armies clashed at chaldoran
در چالدران دو قشون نیرومند با هم مصاف دادند.
3. the almighty dollar
(عامیانه) پول (به عنوان حلال مشکلات)
4. I swear by Almighty God that the evidence I shall give . . .
[ترجمه ترگمان]به خدای بزرگ قسم می خورم که … مدارکی که بهشون میدم
[ترجمه گوگل]خداوند متعال به سوگندی می اندیشم که شواهدی که باید بدهم
5. Adam sought guidance from the Almighty.
[ترجمه ترگمان]ادم به دنبال راهنمایی از جانب خدای متعال بود
[ترجمه گوگل]آدم از خداوند هدایت می کرد
6. We must pray to the Almighty for forgiveness.
[ترجمه ترگمان]ما باید برای بخشش خداوند دعا کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید برای بخشش دعا کنیم
7. Almighty God / God Almighty appeared to Jacob in the land of Canaan.
[ترجمه ترگمان]خدای متعال، خدای متعال به نظر جیکوب در سرزمین کنعان رسید
[ترجمه گوگل]خداوند متعال / خداوند متعال به یعقوب در سرزمین کنعان ظاهر شد
8. The plates fell to the floor with an almighty crash.
[ترجمه ترگمان]بشقاب ها با صدای مهیبی به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]این صفحات با سقوط توانا به زمین افتادند
9. All of a sudden we heard an almighty crash from the kitchen.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای مهیبی از آشپزخانه به گوش رسید
[ترجمه گوگل]همه ما ناگهان یک سقوط متعصب را از آشپزخانه شنیدیم
10. I had the most almighty row with the waitress.
[ترجمه ترگمان]من آخرین ردیف almighty با گارسون رو داشتم
[ترجمه گوگل]من ردیف ترین و کامل ترینم با پیشخدمت بودم
11. All of a sudden I heard an almighty crash from the kitchen.
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای مهیبی از آشپزخانه شنیدم
[ترجمه گوگل]همه ناگهان صدای سقوط متعصب را از آشپزخانه شنیدم
12. The car sped off with an almighty roar.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با غرش عظیمی به راه افتاد
[ترجمه گوگل]این ماشین با یک سر و صدا همه جا صدا زد
13. She came an almighty cropper when her back wheels hit an icy patch.
[ترجمه ترگمان]وقتی که چرخ های پشتش به یک تکه یخ زده برخورد کرد، شکست
[ترجمه گوگل]هنگامی که چرخ های عقب او یک پچ یخ می کردند، او یک کوهنورد متعالیه آمد
14. There was an almighty row when I asked them to leave.
[ترجمه ترگمان]وقتی از آن ها خواستم که بروند، یک ردیف almighty وجود داشت
[ترجمه گوگل]وقتی از آنها خواسته شدم یک ردیف متعالیه وجود داشته باشد
15. I swear by Almighty God to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]به خدای بزرگ قسم می خورم که حقیقت رو بگه
[ترجمه گوگل]به خدا سوگند می خورم که حقیقت را بگویم