کلمه جو
صفحه اصلی

courses

انگلیسی به فارسی

دوره های آموزشی، دوره، مسیر، جریان، روش، اصول، در طی، جهت، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان، سمت، دنبال کردن، بسرعت حرکت دادن، چهار نعل رفتن


دیکشنری تخصصی

[نساجی] رج های متوالی - را ه ها و خطوط افقی پشت پارچه کشباف پودی

جملات نمونه

1. cram courses
کلاس های فشرده

2. correspondence courses
کلاس های مکاتبه ای،دوره های مکاتبه ای

3. intermediate french courses
کلاس های فرانسه در سطح متوسط

4. i will take courses in four different subjects
در چهار موضوع مختلف کلاس برخواهیم داشت.

5. intensive english language courses
کلاس های فشرده ی زبان انگلیسی

6. the university's extension courses are open to all
کلاس های آزاد دانشگاه به روی همگان باز است.

7. she educated herself through correspondence courses
از طریق درس های مکاتبه ای خودآموزی کرده است.

8. each student must take five elective courses
هر دانشجو باید پنج درس اختیاری بردارد.

9. he has taken only two three-credit courses
او فقط دو درس سه واحدی برداشته است.

10. he passed all of his college courses
او در همه ی کلاس های دانشگاهی خود قبول شد.

11. the english department's poet-in-residence taught two courses
شاعر مقیم و مدعو از سوی بخش انگلیسی (دانشگاه) دو کلاس را درس داد.

12. you have to take two speech courses
شما باید دو کلاس سخنوری بگیرید.

پیشنهاد کاربران

دوره

دوره، غذای اصلی

دوره ی اصلی

اقدامات

شیوه هایی


کلمات دیگر: