کلمه جو
صفحه اصلی

intransitive


معنی : فعل لازم، لازم
معانی دیگر : (دستور زبان) لازم

انگلیسی به فارسی

لازم، فعل لازم


غیر قابل انتقال، فعل لازم، لازم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: in grammar, indicating a verb that does not take a direct object, such as "sit".
اسم ( noun )
مشتقات: intransitively (adv.), intransitiveness (n.)
• : تعریف: an intransitive verb.

• verb having no direct object (grammar)
of a verb that does not have a direct object (grammar)
an intransitive verb does not have an object.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] ناتراگذر، نامتعدی

مترادف و متضاد

فعل لازم (اسم)
intransitive, intransitive verb

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

جملات نمونه

1. The noun is followed by an intransitive verb.
[ترجمه fatima#] اسم آن توسط یک فعل لازم بیان شد
[ترجمه Aydin Jz] اسم با یک فعل ناگذر دنبال شد
[ترجمه ترگمان]اسم آن توسط یک intransitive intransitive خوانده می شود
[ترجمه گوگل]اسم به دنبال یک فعل غیر قابل انتقال است

2. Verbs that do not take object are called intransitive verbs.
[ترجمه سید رسول قاضوی] افعالی که مفعول نمی پذیرند، افعال لازم نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]Verbs که اعتراضی ندارند افعال intransitive نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]افعال که عمل را انجام نمی دهند افعال غیر قابل انتقال هستند

3. The verbs were subdivided into transitive and intransitive categories.
[ترجمه ترگمان]افعال به متعدی و intransitive تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]افعال به دسته های تکراری و غیر قابل انتقال تقسیم شدند

4. In this dictionary the mark'vi'shows an intransitive verb.
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ، علامت vi، intransitive verb را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت، علامت'vi 'یک فعل غیرتجاری را نشان می دهد

5. Similarly, transitive verbs contrast directly with intransitive verbs, but only indirectly with adjectives.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه متعدی، افعال را مستقیما با افعال intransitive مقایسه می کنند، بلکه تنها به طور غیر مستقیم با صفات مشتق می شوند
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، فعل های تکراری مستقیما با فعل های غیرمستقیم، اما فقط به طور غیر مستقیم با صفت ها، متضاد هستند

6. Note the difference between the intransitive verb lie, meaning'be in a resting position'
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین فعل و انفعال فعل و انفعال درونی را یادداشت کنید، به این معنی که در وضعیت استراحت قرار دارید
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که تفاوت بین دروغ فعل غیر قابل انتقال، به معنای 'در حالت استراحت'

7. Intransitive verbs do not have an object.
[ترجمه ترگمان]افعال intransitive دارای یک شی نیستند
[ترجمه گوگل]فعلهای غیرفعال یک شی ندارند

8. Is this a transitive or an intransitive verb?
[ترجمه ترگمان]این رابطه رابطه مجازی یا یک فعل بدون رابطه است؟
[ترجمه گوگل]آیا این یک فعل تکراری یا غیر قابل انتقال است؟

9. For example, transitive verbs need an object, intransitive verbs don't.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، افعال متعدی به یک هدف نیاز دارند، افعال intransitive (intransitive verbs)
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، افعال ترانزیتی به یک شیء نیاز دارند، افعال غیرمستقیم نیستند

10. An intransitive verb does not take any object.
[ترجمه ترگمان]فعل intransitive هیچ اعتراضی ندارد
[ترجمه گوگل]فعل غیر قابل انتقال هر جسم را نمی گیرد

11. In this dictionary the mark shows intransitive verb.
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ لغت، علامت intransitive verb را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت، علامت نشان می دهد فعل غیر قابل انتقال

12. Verbs that do not take object intransitive verbs.
[ترجمه ترگمان]Verbs که افعال intransitive را هدف نمی گیرند
[ترجمه گوگل]فعل هایی که افعال غیر قابل انتقال را نمی گیرند

13. Neither active nor passive ; intransitive . Used of verbs.
[ترجمه ترگمان]نه فعال و نه منفعل از افعال استفاده کردم
[ترجمه گوگل]نه فعال و نه غیر فعال؛ غیر قابل انتقال استفاده از افعال

14. In this dictionary the mark shows an intransitive verb.
[ترجمه ترگمان]در این فرهنگ لغت، علامت intransitive verb را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در این فرهنگ لغت نشان دهنده یک فعل غیر قابل انتقال است

15. Many intransitive notional verbs plus adjectives form compound predicate sentence patterns.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افعال notional notional به اضافه adjectives، الگوی حکم را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افعال مفهومی غیرمستقیم به علاوه صفت ها، الگوهای حکم شرعی را تشکیل می دهند

پیشنهاد کاربران

فعلی که نیاز به مفعول ندارد ( نننننندارد ) ، فعل لازم
* فعل متعدی یا transitive نیاز به مفعول دارد

فعل گذرا ( علاوه بر فاعل به مفعول یا مسند نیاز دارد. )

intransitive : فعلی که نیاز به مفعول ندارد ( لازم یا ناگذر )
transitive : فعلی که نیاز به مفعول دارد ( متعدی یا گذرا )

intransitive ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: ناگذر
تعریف: فعلی که به مفعول بی واسطه نیاز ندارد |||متـ . لازم||| فعل ناگذر، فعل لازم intransitive verb

فعلی که به مفعول نیاز نداره ( لازم )


کلمات دیگر: