کلمه جو
صفحه اصلی

stepsister


معنی : خواهر اندر، ناخواهری
معانی دیگر : ناخواهری، خواهر اندر

انگلیسی به فارسی

ناخواهری، خواهراندر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the daughter of one's stepmother or stepfather by a previous marriage.

• daughter of one's stepparent
your stepsister is the daughter of your stepfather or stepmother.
daughter of the mother or father of a previous marriage; daughter of a step-father or of a step-mother

مترادف و متضاد

خواهر اندر (اسم)
half-sister, stepsister

ناخواهری (اسم)
stepsister

جملات نمونه

1. The prince and the eldest stepsister rode away together.
[ترجمه سجاد میثاقی] پرنسس و ناخواهری بزرگتر با هم رفتند
[ترجمه ترگمان]شاهزاده و خواهر بزرگ تر با هم رفتند
[ترجمه گوگل]شاهزاده و بزرگترین خواهرزاده دور هم جمع شده اند

2. The prince and the stepsister rode into the forest again.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده و خواهر stepsister دوباره به جنگل رفتند
[ترجمه گوگل]شاهزاده و خواهرزاده دوباره به جنگل رفتند

3. My sly little stepsister Katie calls me Andy Pandy.
[ترجمه ترگمان] کتی خواهر کوچولو، \"اندی Pandy\" صدام می کنه (اندی Pandy)
[ترجمه گوگل]عزیزم خواهر کوچکم کتی من اندی پاندی را می خواند

4. Oddly, his mother and father were stepbrother and stepsister to each other.
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی، پدر و مادرش برادر ناتنی و خواهر ناتنی بودند
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب، مادر و پدرش، خواهرزاده و خواهرزاده یکدیگر بودند

5. Mary's stepsister, Claire, was pregnant by Byron, who was now tired of her.
[ترجمه ترگمان]خواهر کوچک مری، کلر، که حالا دیگر از او خسته شده بود، حامله بود
[ترجمه گوگل]خواهر مریم، کلر، توسط بایرون، که از او خسته بود، باردار بود

6. One stepsister is singing a song.
[ترجمه ترگمان]One آواز می خواند
[ترجمه گوگل]یک خواهرزاده آواز خواندن یک آهنگ را می خواند

7. Yes. She is a friend of my stepsister. I know where she lives.
[ترجمه ترگمان]آ ره اون دوست خواهر خونده منه من میدونم اون کجا زندگی میکنه
[ترجمه گوگل]بله او دوست دبیرستان من است می دانم کجا زندگی می کند

8. She was also going to have a new stepsister.
[ترجمه ترگمان]او هم قصد داشت یک stepsister جدید داشته باشد
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواهد یک خواهرزاده جدید داشته باشد

9. If you want I'll invite my stepsister and her to have dinner with us.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید من خواهر stepsister را دعوت کنم تا با ما شام بخورد
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید من خواهر و برادر من را دعوت می کنم تا با ما شام بخوریم

10. Why they call you an ugly stepsister, I'll never know.
[ترجمه ترگمان]چرا باید تو رو یه خواهر stepsister زشت صدا کنن، من هیچ وقت نمی دونم
[ترجمه گوگل]چرا آنها شما را یک خواهرزاده زشت می نامند، من هرگز نمی دانم

11. Sure. If you want I'll invite my stepsister and her to have dinner with us.
[ترجمه ترگمان] حتما اگر می خواهید من خواهر stepsister را دعوت کنم تا با ما شام بخورد
[ترجمه گوگل]مطمئن اگر می خواهید من خواهر و برادر من را دعوت می کنم تا با ما شام بخوریم

12. Percy, Lord Byron, John Polidori, and Mary's stepsister, Claire, were the others present.
[ترجمه ترگمان]پرسی، لرد بایرون، جان Polidori، خواهر stepsister، کلر، بقیه هم حضور داشتند
[ترجمه گوگل]پرسی، لرد بایرون، جان پولیدوری و خواهرزاده مری، کلر، دیگران حضور داشتند

13. You're looking for Carter?The worm is dating my stepsister.
[ترجمه ترگمان]دنبال \"کارتر\" می گردی؟ کرم با خواهر stepsister قرار میزاره
[ترجمه گوگل]شما به دنبال کارتر هستید؟ این کرم به من خواهرزاده مراجعه می کند

14. Ms Sanson-Rejouis's stepsister, Caroline Larnach, told the Australian Broadcasting Corporation that the little girl was needed medical help.
[ترجمه ترگمان]خانم Sanson - stepsister، کارولین Larnach، به بنگاه سخن پراکنی استرالیا گفت که این دختر کوچک به کمک پزشکی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]کارولین لارناک، خواهرزاده سانسون-رجوی، به شرکت پخش تلویزیونی استرالیا گفت که دختر کوچک نیاز به کمک پزشکی دارد

پیشنهاد کاربران

خواهرخوانده

خواهر ناتنی

ناخواهری

خواهرای ناتنیش


کلمات دیگر: