کلمه جو
صفحه اصلی

work something out

انگلیسی به فارسی

پی بردن، دریافتن


حل کردن مشکل


مترادف و متضاد

Understand sth by thinking about it


Solve a problem or issue


پیشنهاد کاربران

اصطلاحیه برای حل چیزی مثل سوال یا مسئله با روابط یا حقایقی که در اختیار داریم


کلمات دیگر: