کلمه جو
صفحه اصلی

angled


زاویه دار، گوشه دار

انگلیسی به فارسی

زاویه‌دار، گوشه‌دار


در گوشه قرار گرفته، نبشی


زاویه، با قلاب ماهی گرفتن، دام گستردن، دسیسه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• having an angle

جملات نمونه

1. he angled for her attention
برای جلب توجه آن خانم متوسل به حیله شد.

2. Jack angled himself out of the car.
[ترجمه ترگمان]جک از ماشین پیاده شد
[ترجمه گوگل]جک خود را از ماشین خارج کرد

3. The professor angled his report to suit the audience he was speaking to.
[ترجمه ترگمان]استاد، گزارش خود را به تناسب بین حضار که با او صحبت می کرد زاویه دار کرد
[ترجمه گوگل]پروفسور گزارش خود را مطابق با مخاطبان که با آن صحبت می کرد، مطرح کرد

4. He angled her on doing such thing.
[ترجمه ترگمان]از این کار خوشش آمد
[ترجمه گوگل]او در انجام چنین کاری زاویه دید

5. The book is angled towards a business audience.
[ترجمه ترگمان]کتاب به سمت مخاطب تجاری زاویه دار است
[ترجمه گوگل]این کتاب به سمت یک مخاطب کسب و کار زاویه دارد

6. Philip angled his chair towards the door.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ صندلیش را به سمت در چرخاند
[ترجمه گوگل]فیلیپ صندلی خود را به طرف درب انداخت

7. They angled their column towards modern young women.
[ترجمه ترگمان]آن ها ستون خود را به سمت زنان جوان مدرن زاویه دار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها ستون خود را نسبت به زنان جوان مدرن انداختند

8. She angled the mirror so as to reflect light from a window.
[ترجمه ترگمان]آینه را چرخاند تا نور پنجره را منعکس کند
[ترجمه گوگل]او آینه را زاویه دید تا از یک پنجره منعکس شود

9. The programme is angled towards younger viewers.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به سمت بینندگان جوان تر متمایل است
[ترجمه گوگل]این برنامه نسبت به بینندگان جوانتر است

10. The magazine is angled at the 20-35 year-old women's market.
[ترجمه ترگمان]این مجله در بازار ۲۰ ساله زنان در حال زاویه است
[ترجمه گوگل]این مجله در بازار زنان 20-35 ساله قرار دارد

11. He angled his column towards teenagers.
[ترجمه ترگمان]ستون فقراتش را به سمت نوجوانان خم کرد
[ترجمه گوگل]او ستون خود را نسبت به نوجوانان زاویه دید

12. He angled his chair so that he could sit and watch her.
[ترجمه ترگمان]صندلیش را به طوری که می توانست بنشیند و تماشا کند
[ترجمه گوگل]او صندلی خود را زانو زد تا بتواند بنشیند و او را تماشا کند

13. Sheldukher angled the disrupter vaguely in the direction of the huddled mass of Chelonians and fired indiscriminately.
[ترجمه ترگمان]Sheldukher که به طور مبهم به سمت توده انبوه of کشیده می شد و بدون استثنا شلیک می کرد، به طور مبهم در جهت مخالف حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]Sheldukher نااطمینانی را به صورت مبهم در جهت توده های چسبیده Chelonians زاویه دید و بی وقفه شلیک کردند

14. The shallow space is articulated by the angled chair on which her Ladyship is seated, and by the elegant rococo table.
[ترجمه ترگمان]فضای سطحی توسط صندلی angled که بانوی آن بر آن نشسته است، و به وسیله یک میز ظریف و زیبا به وضوح مشخص شده است
[ترجمه گوگل]فضای کم عمق توسط صندلی زاویه ای که در آن صندلی خانم او قرار گرفته است، و توسط جدول ظریف rococo بیان شده است


کلمات دیگر: