کلمه جو
صفحه اصلی

wintertime


فصل زمستان، هنگام زمستان (wintertide هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

فصل زمستان، هنگام زمستان (wintertide هم می‌گویند)


زمستان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the season of winter.

• season between autumn and spring, coldest season of the year (often characterized by coldness and rain or snow)
wintertime is the period of time during which winter lasts.

جملات نمونه

1. night descends early in wintertime
در زمستان شب زود فرا می رسد.

2. cold epidemics are not rare in wintertime
همه گیری ناشی از سرماخوردگی در زمستان نادر نیست.

3. this beach is quite dead in wintertime
زمستان ها در این ساحل پرنده ای پر نمی زند.

4. The polar vortex is a system of wintertime winds.
[ترجمه ترگمان]گرداب قطبی یک سیستم باده ای زمستانی است
[ترجمه گوگل]گرداب قطبی یک سیستم از بادهای زمستانی است

5. Heating bills are highest in the wintertime.
[ترجمه ترگمان]قبض های مربوط به گرمایش در زمستان به اوج خود می رسند
[ترجمه گوگل]صورت حساب های گرمایشی در زمستان بیشترین مقدار را دارند

6. In wintertime he will don a wet suit and go right on surfing.
[ترجمه ترگمان]در زمستان او کت و شلوار خیس به تن می کند و به موج سواری ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]در زمستان او یک کت و شلوار خیس می کند و به گشت و گذار می رود

7. The hills look very bleak in wintertime.
[ترجمه ترگمان]زمستان در زمستان بسیار حزن انگیز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]تپه ها در زمستان بسیار خسته کننده هستند

8. The days are shorter in wintertime.
[ترجمه ترگمان]روزها در فصل زمستان کوتاه تر است
[ترجمه گوگل]روزهای زمستان کم است

9. Then in wintertime we had a Guild meeting every Tuesday night with various people taking turns to organize it.
[ترجمه ترگمان]سپس در فصل زمستان هر سه شنبه شب با افراد مختلف ملاقات کردیم تا آن را سامان دهند
[ترجمه گوگل]سپس در زمستان، هر سه شنبه یک جلسه هیئت مدیره برگزار کردیم که افراد مختلف به نوبت آن را سازماندهی می کردند

10. The car has thermostatically controlled gas heating for wintertime use in the push-pull set.
[ترجمه ترگمان]خودرو دارای گرمایش گاز کنترل شده برای استفاده از زمستان در مجموعه کشش است
[ترجمه گوگل]این خودرو دارای گرمایش گرمایشی است که برای استفاده از زمستان در مجموعه فشار کشیدن کنترل می شود

11. Never cut a tree down in the wintertime. Never make a negative decision in the low time. Never make your most important decisions when you are in your worst moods. Wait. Be patient. The storm will pass. The spring will come. Robert H. Schuller
[ترجمه ترگمان]هرگز درختی را در زمستان قطع نکنید هرگز در زمان کوتاهی تصمیم منفی نگیرید هرگز مهم ترین تصمیمات خود را در زمانی که در بدترین شرایط خود هستید انجام ندهید صبر کن صبور باشید توفان خواهد گذشت بهار خواهد رسید رابرت ایچ Schuller
[ترجمه گوگل]هرگز یک درخت را در زمستان بریزید هرگز در زمان کم تصمیم منفی نگیرید هرگز مهمترین تصمیمات خود را در زمانی که بدترین حالت شما را برآورده نکنید صبر کن صبور باش طوفان عبور خواهد کرد بهار می آید رابرت H Schuller

12. The cabin is mainly used during wintertime, as a basis for cross-country skiing in the nearby forests.
[ترجمه ترگمان]این کابین عمدتا در فصل زمستان به عنوان پایه ای برای اسکی کراس کانتری در جنگل های اطراف استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کابین عمدتا در زمستان استفاده می شود، به عنوان پایه ای برای اسکی روی زمین در جنگل های نزدیک

13. Don't your feet get cold in the wintertime?
[ترجمه ترگمان]زمستون تو از سرما سرما نمی خوری؟
[ترجمه گوگل]آیا پای خود را در زمستان سرد نمی شوید؟

14. My feet get cold in the wintertime.
[ترجمه ترگمان]زمستون من زمستون سرد می شه
[ترجمه گوگل]پاهایم در زمستان سرد می شود

15. The wintertime Northern Hemisphere atmospheric response to SST in EEP is the zonal mode structure which is different from PNA.
[ترجمه ترگمان]واکنش جوی نیم کره شمالی به SST در eep یک ساختار حالت منطقه ای است که با PNA متفاوت است
[ترجمه گوگل]واکنش جوی ناسازگار شمالی شمالی به SST در EEP، ساختار حالت ناحیه ای است که از PNA متفاوت است

پیشنهاد کاربران

من مرد اولین ماه زمستانم


کلمات دیگر: