کلمه جو
صفحه اصلی

unstructured


بی ساختار، سازمان نیافته، بی سازمان، شل و ول، بی برنامه، بی رویه

انگلیسی به فارسی

بی ساختار، سازمان نیافته، بی سازمان، شل و ول، بی برنامه، بیرویه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: lacking strict regulation or planning.
مشابه: amorphous

- an unstructured teaching method
[ترجمه ترگمان] روش تدریس بدون ساختار
[ترجمه گوگل] یک روش تدریس بدون ساختار

• not structured, not having a definite shape or pattern
if an activity is unstructured, it is not organized in a complete or detailed way.

جملات نمونه

1. Our aim was that these meetings be unstructured and informal.
[ترجمه ترگمان]هدف ما این بود که این جلسات بدون ساختار و غیر رسمی باشند
[ترجمه گوگل]هدف ما این بود که این جلسات غیررسمی و غیر رسمی باشد

2. Much of it is unstructured and unmeasured, and in consequence overlooked and under-rated.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از آن unstructured و ارزیابی نشده است، و در نتیجه نادیده گرفته و تحت امتیاز قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اینها بیساختار و بی اندازه هستند و در نتیجه نادیده گرفته می شوند و کمترین امتیاز را دارند

3. The services at six in the evening seem unstructured.
[ترجمه ترگمان]خدمات ساعت شش عصر بدون ساختار به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]خدمات شش شبانه به نظر بی نظیر به نظر می رسد

4. I am unstructured where my father is more reflective.
[ترجمه ترگمان]من unstructured هستم که پدرم بیشتر فکر می کند
[ترجمه گوگل]من اصلا ساختگی نیستم، جایی که پدرم بیشتر بازتابنده است

5. It is an unstructured corpus of independent observations which rarely go beyond what seems to have happened in the past.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه unstructured متشکل از مشاهدات مستقل است که به ندرت فراتر از آنچه به نظر می رسد در گذشته رخ داده است فراتر می رود
[ترجمه گوگل]این یک ساختار بدون ساختار مشاهدات مستقل است که به ندرت فراتر از آن چیزی است که به نظر می رسد در گذشته اتفاق افتاده است

6. Certain high sharing nodes in unstructured P 2 P networks are vulnerable to counter congestion and bottlenecks.
[ترجمه ترگمان]گره های به اشتراک گذاری بالا در شبکه های unstructured P & P در برابر ازدحام و تنگناهای مقابله آسیب پذیر هستند
[ترجمه گوگل]برخی از گره های به اشتراک گذاری بالا در شبکه های P 2 P بدون ساختار برای مقابله با احتقان و تنگناهای آسیب پذیر هستند

7. Firstly, based on the staged unstructured model of Nosiheptide fermentation process, secondary variables were selected according to the implicit function existence theorem.
[ترجمه ترگمان]اول، براساس مدل unstructured بر روی صحنه از فرآیند تخمیر Nosiheptide، متغیرهای ثانویه با توجه به قضیه وجودی تابع ضمنی انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، بر اساس مدل غیرمستقیم فرآیند تخمیر Nosiheptide، متغیرهای ثانویه با توجه به قضیه وجودی تابع ضمنی انتخاب شدند

8. A new dynamic unstructured overset grid method is de ve loped.
[ترجمه ترگمان]یک روش شبکه سازی پویا دینامیک جدید با خیز برداشت شده است
[ترجمه گوگل]یکی از روشهای غیرمستقیم پدیدار نشدن شبکه شبکهای است

9. Unstructured Information Management Architecture (UIMA) is an open software framework that supports development and deployment of analytical applications.
[ترجمه ترگمان]معماری مدیریت اطلاعات Unstructured یک چارچوب نرم افزاری باز است که از توسعه و گسترش برنامه های تحلیلی پشتیبانی می کند
[ترجمه گوگل]Architecture Management Information Management (UIMA) یک چارچوب نرم افزاری باز است که از توسعه و استقرار برنامه های کاربردی تحلیلی پشتیبانی می کند

10. The unstructured method provides limited search capabilities, but it is still quite useful.
[ترجمه ترگمان]روش unstructured قابلیت های جستجو محدود را فراهم می کند، اما هنوز هم بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]روش بدون ساختار قابلیت های جستجو محدود را فراهم می کند، اما هنوز هم بسیار مفید است

11. In the paper, unstructured data, such as papers published by experts and subjects committed by experts, is mined to recognise the knowledge domain of experts automatically.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، داده های unstructured مانند مقالات منتشر شده توسط متخصصان و افرادی که توسط متخصصان انجام شده استخراج شده اند تا حوزه دانش متخصصان به طور خودکار شناسایی شوند
[ترجمه گوگل]در مقاله، داده های بدون ساختار، مانند مقالات منتشر شده توسط کارشناسان و موضوعات متعهد توسط متخصصان، به منظور به رسمیت شناختن دامنه دانش کارشناسان به صورت خودکار، استخراج می شود

12. Beauty is found in the unstructured, not the structured.
[ترجمه ترگمان]زیبایی در ساختار ساختار نیافته یافت می شود، نه ساختار یافته
[ترجمه گوگل]زیبایی در ساختار، نه ساختار یافته است

13. As seminars go, these are loose, unstructured affairs.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سمینارها ادامه دارند، این ها امور loose و بدون ساختار هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که سمینارها برگزار می شود، این امور شکننده و بدون ساختار است

14. In our business, we need people who are comfortable in an unstructured environment.
[ترجمه ترگمان]ما در کسب وکار خود به افرادی نیاز داریم که در یک محیط بدون ساختار راحت باشند
[ترجمه گوگل]در کسب و کار ما، ما نیاز به افرادی که راحت در یک محیط بدون ساخت و ساز هستند

15. It can be very time consuming and it often depends on unstructured verbal communication because of this.
[ترجمه ترگمان]این می تواند بسیار وقت گیر باشد و اغلب به ارتباط کلامی بدون ساختار بستگی دارد
[ترجمه گوگل]این امر می تواند بسیار وقت گیر باشد و به همین علت به ارتباطات کلامی بدون ساختار بستگی دارد

پیشنهاد کاربران

غیرسازمان یافته

غیر رسمی


کلمات دیگر: