کلمه جو
صفحه اصلی

hair trigger


(در سلاح های آتشین - ماشه ای که با کوچکترین فشار تیر را خالی می کند) ماشه ی حساس، (آنچه که با کمترین فشار یا انگیزه به کار می افتد) دقیق و حساس، سترسا، زودکار، زودانگیز، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده

انگلیسی به فارسی

ماشه دوم تفنگ، به آسانی حرکت کننده


ماشه مو، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a firearm trigger adjusted so that very slight pressure can make it function.
صفت ( adjective )
• : تعریف: responding quickly to the slightest stimulus; easily activated.

• trigger of a gun that responds with sligh pressure; quick response
easily activated; reacting right away
trigger of a gun that responds with sligh pressure; quick response

جملات نمونه

1. they tend to operate on a hair trigger so they can profit from breaking news before other investors act and wipe out their advantage.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند که بر روی یک محرک مو عمل کنند تا آن ها بتوانند قبل از اقدام سرمایه گذاران دیگر از انتشار اخبار سود ببرند و سود خود را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]آنها تمایل به کار بر روی موش دارند تا بتوانند از پیشگام شدن اخبار پیش از انجام سرمایه گذاران دیگر سود ببرند و مزیت خود را از بین ببرند

2. This gun has a hair trigger.
[ترجمه ترگمان] این تفنگ یه ماشه داره
[ترجمه گوگل]این تفنگ دارای موی سر است

3. Getting rid of weapons reduces the risk of accidental, unauthorised, hair trigger or pre-emptive use.
[ترجمه ترگمان]خلاص شدن از سلاح، خطر حمله اتفاقی، غیرمجاز، مو، یا استفاده پیشگیرانه را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]از بین بردن سلاح، خطر تصادف، غیر مجاز، موی سر و یا استفاده از پیشگیرانه را کاهش می دهد

4. Investors fall into a special category as news consumers; they tend to operate on a hair trigger so they can profit from breaking news before other investors act and wipe out their advantage.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران در مقوله خاصی به عنوان مصرف کنندگان خبری قرار می گیرند؛ آن ها تمایل دارند که بر روی یک محرک مو عمل کنند تا آن ها بتوانند قبل از اقدام سرمایه گذاران دیگر از انتشار اخبار سود ببرند و سود خود را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران به عنوان مصرف کننده اخبار به یک دسته خاص تقسیم می شوند آنها تمایل به کار بر روی موش دارند تا بتوانند از پیشگام شدن اخبار پیش از انجام سرمایه گذاران دیگر سود ببرند و مزیت خود را از بین ببرند

5. But it was a cack-handed attempt to preserve the military's impunity and privileges in a future constitution that finally set Tahrir Square back on a hair trigger.
[ترجمه ترگمان]اما این یک تلاش cack برای حفظ مصونیت و امتیازات نظامی در یک قانون اساسی آینده بود که سرانجام میدان تحریر را به ماشه مویی باز کرد
[ترجمه گوگل]اما این تلاش کک دستی برای حفظ مجازات و امتیازات ارتش در یک قانون اساسی آینده بود که سرانجام میدان میدان التحریر را بر روی موی سر قرار داد


کلمات دیگر: